حادث و قديم - آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حادث و قديم

واژه (حـادث ) بـه مـعـنـاى (نـو)، و (قديم ) به معناى (كهنه ) است ، ولى اين دو واژه در اصطلاح فـلسـفـه
و كـلام بـه مـعنايى ديگرند. در نظر متكلمان حادث موجودى است كه نخست نبوده و سپس پـديـد آمده است ، و
قديم آن است كه همواره بوده و خواهد بود و نيستى برايش فرض ‍ ناشدنى اسـت . بـه عـنـوان مـثـال ، اگـر
درخـتـى را در نـظـر بـگـيـريـم كـه مـيـليـون هـا سال عمر كرده ، اين درخت در نظر مردم كهن و قديمى
است ، ولى از منظر كلامى و فلسفى ، حادث است .

مـرحـوم سـبزوارى از حدوث و قدم لغوى ، به حدوث و قدم (اضافى ) و از حدوث و قدم كلامى و فـلسـفى ، به
حدوث و قدم (حقيقى ) تعبير كرده است . همچنين ، فلاسفه گاهى حدوث را (مسبوق بـودن هـسـتـى شـى ء بـر
عـدم ) و قـدم را (مسبوق نبودن وجود شى ء بر عدم ) دانسته اند و نيز گـاهى حدوث را به (مسبوق بودن وجود
شى ء بر غير خود) و قدم را (مسبوق نبودن وجود شى ء بر غير خود) (106) تعريف كرده اند.

حـدوث و قـدم از مسائل فلسفه اولى و از عوارض موجود بما هو موجود و از تقسيمات اوّليّه هستى اسـت . از
مسائل اصلى فلسفى درباره حديث و قديم اين است كه آيا همه چيز در جهان هستى حادث اسـت ، يا برخى اشيا
حادثند و برخى قديم ، اگر برخى حادث و برخى قديمند. چه چيزهايى حادثند و چه چيزهايى قديم و سرانجام آن
كه ملاك و مناط حدوث و قدم چيست .

فـيـلسـوفـان و مـتـكـلمـان مـسـلمان برآنند كه برخى موجودات حادثند و برخى قديم ، ولى ميان
فيلسوفان و متكلمان در انواع حدوث و قدم اختلاف است . متكلمان حدوث و قدم را (زمانى ) مى دانند و
مـعـتـقـدند كه تمام موجودات ، جز ذات حق تعالى ، حادث به (حدوث زمانى ) اند و تنها وجودى كـه (قـديـم
)، (لايـزال ) و (سـرمـدى ) اسـت ، خـداونـد متعال است .

از سـويـى ديـگـر، فـيـلسـوفان حدوث را اعمّ از حدوث زمانى دانسته و آن را به انواعى تقسيم كـرده
انـد و بـرآنـنـد كـه ، جـز خداوند متعال ، موجوداتى ديگر نيز هستند كه از مادّه مجرّدند و از لحاظ
زمانى ، قديم . حدوث زمانى از ويژگى هاى عالم طبيعت است .

1 ـ 2 دلايل عقلى و نقلى متكلمان

(1) دليـل عـقـلى

در نـظـرگاه متكلـمان ، حـدوث ، مـرادف حدوث زمانى است و آنان معتقدند كه جز
خداوند، وجود تمام موجودات داراى آغاز زمانى است . هر چند اين زمان بسيار طولانى و محاسبه اش از توان
انسان بيرون است ، ولى بى گمان ، هنگامى بوده است كه عالم نبوده و سپس پديد آمده اسـت . اگـر مـوجـودى
قـديم زمانى باشد از علّت بى نياز و واجب الوجود خواهد بود؛ زيرا ملاك حـدوث ، زمـان اسـت . كـوتـاه
سـخـن آن كـه هـر مـخـلوق و مـعلول و پديده اى با حدوث زمانى همراه است و اگر موجودى از نظر زمانى
حادث نباشد، مجرّد، قـديـم و واجـب الوجـود خـواهـد بـود. از سـويـى ديگر اگر به وجود موجودات قديم
زمانى معتقد شـويـم ، بـه تـعـدد واجـب الوجود قائل شده ايم و از آن جا كه ثابت شده است واجب الوجود
يكى بيش نيست ، ديگر نمى توان جز خداوند متعال را قديم زمانى دانست .

(2) ـ دليـل نـقـلى

مـتـكـلمـان افـزون بـر دليـل عـقـلى ، بـه دليـل نـقـلى نـيـز دسـت آويخته و
مدّعى شده اند كه حدوث زمانى ماسوى اللّه ، اجماع تمام اديان توحيدى است .

2 ـ 2 ـ پاسخ فلاسفه اسلامى

در بـرابـر، فـيـلسـوفـان بـه هـر دو دليـل ـ عـقلى و نقلى ـ پاسخ داده اند. آنان در پاسخ به دليـل
عـقـلى گـفـتـه اند: حدوث ذاتى عبارت از (امكان خاص ) است . فيلسوفان در تعريف حدوث ذاتـى گـفته اند:

(تقدّم نيستى ذات ممكن بر وجود آن .) و به بيانى ديگر: (تقدّم عدم مجامع بر هستى شى ء.) ابن سينا در تعريف
و توصيف امكان ذاتى مى گويد:

فـيـلسـوفـان ثـابـت كـرده انـد كـه هـر حـادثـى مـسـبـوق بـه مادّه و زمان است . (107) بـنـابـرايـن
اصـل فـلسـفـى ، هر چه به پيش بازگرديم ، به زمان آفرينش موجودات نخواهيم رسـيد و تسلسل موجودات از
لحاظ زمانى بى نهايت ادامه مى يابد و فرض آغازى زمانى براى عـالم و مـخـلوقـات ناممكن است . از سويى
ديگر، اثبات آغاز زمانى براى وجود عالم ، با علّيّت تـامـّه و فـيـّاض عـلى الاطـلاق و قـديـم
الاحـسـان بـودن خـداونـد مـتـعـال نـيـز نـاسـازگـار اسـت . بـنـابـر اصـل عـلّيـّت تـامـّه و
فـيـض عـلى الاطـلاق خـداونـد متعال ، انقطاع معلول از علّت و فيض از مفيض و مخلوق از خالق ناممكن
است .

هـمـچـنـين ، فيلسوفان در پاسخ به دليل نقلى گفته اند: آنچه مورد اجماع و اتفاق اديان است ، حدوث
عالم است ، نه حدوث زمانى اش و چنان كه گفته شد، حدوث اعمّ از حدوث زمانى است .

بارى ، موضوع حادث و قديم و ملاك حدوث و قدم ، جدالى سخت ميان متكلمان و فيلسوفان مسلمان بـرانگيخته
است . برخى متكلمان پا از اين فراتر نهاده و فيلسوفان را در ملاك حدوث و قدم و بـرخـى مـسـائل
اعـتـقـادى تـكـفـير كرده اند. صوفى و متكلّم مشهور، محمّد غزّالى در كتاب تهافة الفـلاسـفـه در
بـيست مساءله بر فلاسفه تاخته و آنان را به تناقض گويى متهم كرده است و ابن سينا را به دليل چند موضوع
، از جمله اعتقاد به قدم عالم كافر دانسته است . غزّالى حدوث زمـانـى عـالم را اجـمـاع هـمـه اديـان
الهـى مـى دانـد و مـعـتـقـد اسـت كـه جـز خـداونـد متعال ، همه چيز داراى حدوث زمانى است .

/ 111