2 ـ 1 ـ پيشينه مبحث وجود ذهنى - آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشـكـال سـوم

پـذيـرش وجـود ذهـنـى مـبتنى بر اين است كه نخست ، تجرّد ذهن و نفس را بپذيريم ، ولى
تـجـرّد نـفـس و ذهـن ، محلّ نزاع است . گروهى از روان شناسان و تمام مكاتب مادّى ، در تجرّد نفس
ترديد دارند و يا آن را نفى كرده اند.

پـاسـخ

تـجرّد نفس مورد اجماع تمام فيلسوفان الهى و مسلمان است . فيلسوفان مسلمان تجرّد نفس را
ثابت كرده و به تمام شبهه هاى پيرامونش پاسخ داده اند.

استاد مطهرى درباره تجرّد نفس مى گويد:

انـسـان بـالذّات خـودآگـاه اسـت ؛ يـعـنـى جـوهـر ذات انـسـان ، آگـاهـى اسـت . ايـنـچـنـين نيست
كه اوّل (من ) انسان تكوّن مى يابد و در مرحله بعد، انسان به اين (من ) آگاهى مى يابد. پيدايش (من ) انسان
عين پيدايش آگاهى به خود است . در اين مرحله (آگاه )، (آگاهى ) و (به آگاهى در آمده ) يـكـى اسـت و... ايـن
نـوع از آگـاهـى اسـت كـه يـكـى از ادلّه مـتـقـن تـجـرّد نـفـس در فـلسـفـه است .(102)

2 ـ 1 ـ پيشينه مبحث وجود ذهنى

مـطـالعـه در مـنـابـع فـلسفه اسلامى نشان مى دهد كه تا قرن پنجم و ششم هجرى ، فصلى با عـنـوان
(وجـود ذهـنـى ) مـطـرح نـبـوده اسـت و بـيـشـتـر مـبـاحـث و نـظـريـه هـاى مـخـتـلف و دلايـل و
اشـكـال هـا، از آن زمـان به بعد و به تدريج به فلسفه و كلام راه يافته اند. با اين هـمـه ، مـبـاحـث
مـربـوط بـه وجـود ذهـنـى ، بـه صـورت پـراكـنـده در ذيل مباحث و مسائل ديگر فلسفى مطرح بوده است و
هم قدما و فلاسفه يونان و هم حكما و عرفا و متكلمان مسلمان در تكوّن آن سهم داشته اند.

اسـتـاد مـرتـضـى مطهرى در اين كه اصل مدّعاى وجود ذهنى در يونان قديم نيز مورد توجه بوده است ، مى
گويد:

بـايـد بگوييم اصل مدّعا مورد توجّه و قبول آنان بوده است . آنان در تعريف علم و ادراك به اين
حـقـيـقـت پـى بـرده بـودنـد كـه عـلم عـبـارت اسـت از وجـود تـجريد شده ماهيت معلوم در نفس ‍ عالم
.(103)

فـلاسـفـه مـسـلمـان در مـبـاحـث (مـقـولات )، (نـفـس )، (عـقـل و معقول ) و (كلّى ) درباره علم و ادراك
و مـسـائل مـربـوط بـه آن بـحـث كـرده انـد. از ايـن مـبـاحـث آشـكـار مـى گـردد كـه از نظر آنان نيز
اصل مدّعاى وجود ذهنى مسلّم و محرز بوده است . استاد مرتضى مطهرى درباره تعريف علم از نظر فارابى و
ابن سينا مى گويد:

فارابى در كتاب تعليقات مى گويد: (اَلْمَعْقُولُ مِنْ شَىْءٍ هِوَ وُجُودٌ مُجَرَّدٌ مِنْ ذلِكَ
الشَّى ء.) ابن سينا در طبيعيات شفا نظير اين تعبير را دارد.(104)

اشـكـالات مـتـكـلّمان بر وجود ذهنى و رابطه ماهوى ميان علم و معلوم موجب شده است كه اين موضوع
پرورانيده و مستدل و مبرهن شود و به صورت مساءله اى پر شاخ و برگ درآيد.

عرفا رابطه علم و معلوم را ماهوى و رابطه علم و عالَم را وحدت و يگانگى مى دانند و براساس نـظـر خود
در باب وجود و مراتب و تنزّلات آن ـ كه آن را (حضرات خمس ) مى خوانند ـ معتقدند كه عـلم و ادراك انـسـان
در هـر نـشـئه از مراتب پنج گانه وجود، متناسب با آن عالم و نشئه ، ظهور و وجـودى دارد و نفس و روح
انسان داراى مراتبى پنج گانه است و علم و ادراك در هر مرتبه اى عين آن مـرتـبـه اسـت و عـلم و عـالم و
مـعـلوم در هـر مـرتبه اى با نفس ‍ متحدند. استاد مرتضى مطهرى درباره سهم عرفا در حل مشكل وجود ذهنى
مى گويد:

نـظـر مـاهوى تنها با قبول نظر عرفا قابل توجيه است و اشكالات وجود ذهنى تنها با اين نظر قـابـل رفـع
و حـل اسـت . و از طـرفـى ... نظر ماهوى يگانه نظرى است در باب علم و ادراك كه قابل قبول و قابل دفاع است
.(105)

مـلاّ صـدرا با اصول ويژه خود توانسته است اوّلاً ميان نظر مشّائيان و شيخ اشراق در ملاك ادراك
آشـتـى بـرقـرار سـازد و نـظـر فـلاسـفـه و عـرفـا را بـر اصـول بـرهـانـى مـحـكـم تـرى بـه دسـت
دهـد و بـا نـظـريـه بـديـع خـود در بـاب حـمـل اوّلى ذاتـى و حـمـل شـايع صناعى برخى از اشكال هاى
مهم و بغرنج وجود ذهنى را پاسخ گويد.

/ 111