مشخصات (نظام آموزشى ) عقيدتى ـ سياسى - آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مشخصات (نظام آموزشى ) عقيدتى ـ سياسى

بـا تـوجـه به تفاوت سطح تحصيلات رسمى نيروهاى سپاه و تقسيم بندى آنان به دو سطح (سيكل ) و (ديپلم ) ،
نظام آموزشى دربرگيرنده دو سطح زير است :

1 ـ ورودى سيكل

2 ـ ورودى ديپلم

بـراى سـطـح يـك ، آمـوزش عـمـومـى و سـه مـرحـله آمـوزش ضـمـن خـدمـت (شـامـل دوازده دوره ) و سـه
دوره آمـوزش تـخـصـصـى (تـخـصصى اوليه ، تخصصى تكميلى و سرپرستى ) در نظرگرفته شده است .

سطح دو، شامل دوره هاى كاردانى ، كارشناسى ، مقدماتى رسته اى ، عالى رسته اى ، دافوس ، عالى جنگ و
چهار مرحله آموزش ضمن خدمت (در دوازده دوره ) مى باشد.

بـراى هـر يـك از دوره هـا كـد و شماره مخصوصى در نظر گرفته شده كه مشخص كننده سطح ، مـرحـله ، و دوره
اسـت . بـه عنوان مثال : در شماره (121) رقم سمت چپ نشانگر سطح ، رقم وسط بيانگر مرحله و رقم سمت راست
گوياى دوره است .

از آنجا كه دوره هاى عمومى ، تخصصى و سرپرستى مرحله ندارند، رقم وسط با صفر مشخص شـده اسـت . بـه
عـنوان مثال ، شماره (102) ، نشانگر سطح يك و دوره دوم از دوره هاى غيرتداوم است .

موضوعات آموزشى شامل موارد ذيل است :

1 ـ اصول عقايد؛

2 ـ اخلاق اسلامى ؛

3 ـ احكام ؛

4 ـ معارف قرآن ؛

5 ـ تاريخ اسلام ؛

6 ـ دانش سياسى ـ اجتماعى ؛

7 ـ نظام دفاعى .

با توجه به تنوع موضوعات ، به منظور سهولت كار، براى هر موضوع نيز شماره خاصى قـرار داده شـده كـه در
پـى شـمـاره هـر دوره ، پـس از عـلامـت (/) مـى آيـد. بـراى مثال ، عدد ( 5 ) در شماره ( 5 / 114 ) بيانگر آن
است كه موضوع دوره يادشده ، (تاريخ اسلام )است .

در مورد دوره هاى تخصصى و سرپرستى براى رسته هاى گوناگون ، شماره جداگانه اى در نـظـر گـرفـتـه شـده
كه با گذاشتن خط تيره ( ـ ) پس از شماره گروه نوشته مى شود؛ مثلاً، دوره تـخصصى تكميلى ، ورودى سيكل از
گروه عقايد در رسته بهدارى با شماره (5 ـ 1/103) مشخص مى شود.

مركز تحقيقات اسلامى ، عهده دار تدوين متون آموزشى مورد نياز حوزه نمايندگى ولى فقيه در سـپاه است
كه با توجه به سطح معلومات و تخصص نيروهاى آموزشى و نوع و حوزه ماءموريت آنان ، متن مورد نياز را تهيه
و تدوين مى نمايد.

مـتـون و جـزوات ايـن مـركـز تـوسـط گـروهـهـاى تـحـقـيـقـاتـى ، تـدويـن و پـس از طـى مـراحـل
بـررسى و نظارت به تاءييد (هياءت علمى ) ـ كه جمعى از فضلا و استادان حوزه علميه قم هستند ـ مى رسد.

كـتـاب حـاضـر بـا شـمـاره (كـد) 8 / 201 ، بـا حـجـم دو واحـد آمـوزشـى و شامل 16 درس ‍ ازنظام آموزشى
عقيدتى ـ سياسى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است .

پـيـشـنـهـادهـا و تـجـربـيـات مـربيان ارجمند و برادران عزيز متربّى راهگشا و مشوّق ما در رفع
كاستى هاى متون آموزشى خواهد بود.

از خـدا مـى خـواهـيـم كـه روز به روز بر بينش و آگاهيهاى اسلامى ما بيفزايد و آنها را عميق تر سازد.

اداره آموزش هاى عقيدتى ـ سياسى

ستادنمايندگى ولىّ فقيه در سپاه

1-مجموعه آثار، مرتضى مطهرى ، چاپ اوّل ، ج 6، ص 76.

2-مجموعه آثار، مرتضى مطهرى ، چاپ اوّل ، ج 6، ص 76 .

3-سيرافى از اديبان و متكلمان است و البته بيشتر شهرتش در ادبيات است .

4-ابـن تـيـمـيـه ، از فقيهان و محدثان بزرگ اهل تسنن و پيشواى اصلى وهابيت است و كتاب (الرد على
المنطقيين ) از اوست .

5-امين استرآبادى : از علماى بزرگ شيعه است و در راءس اخباريانشان جاى دارد. او در كتاب الفوائد
المدنية درباره بى فايده بودن منطق بحث كرده است .

6-اين اشكال و پاسخ به نقل از استاد مطهرى در نامه دانشوران آمده است .

7-منطق مظفر، محمدرضا مظفر، ج 1، ص 12.

8-مجموعه آثار، استاد مطهرى ، ج 5، ص 45.

9-همان و شرح منظومه ملا هادى سبزوارى ، تصحيح : حسن زاده آملى ، ج 1، ص 57.

10-مجموعه آثار، استاد مطهرى ، ج 5، ص 48.

11-الحـكـمـة المتعاليه ، صدرالدين شيرازى ، ج 1، ص 30، بحث عوارض ذاتى و عرضى نياز به بحث بيشترى دارد
كه از سطح اين نوشته بالاتر است .

12-همان مدرك ، ص 52. و حاشيه تهذيب المنطق تفتازانى ، حسين يزدى ، ص 408.

13-فخر رازى معتقد است كه تصديق مركّب است و تصوّرات جزء و شطر تصديقند.

14-مجموعه آثار، ج 5، ص 54.

15-مجموعه آثار، ج 5 ، ص 54.

16-همان .

17-همان .

18-تـرجـمـه و تـفـسـيـر تـهـذيـب المـنـطـق تـفـتـازانـى ، دكـتـر حـسـن مـلكـشـاهـى ، چـاپ اوّل
، ص 60.

19-تـركـيبات عقلى از لحاظ كيفيت تركيب با مركبات خارجى تفاوتهايى دارد، مركبات مادى همواره از دو يا
چند جزء تركيب مى يابند كه در آن اجزاء همواره اخص از مركب اند ولى تركيبات عـقـلى بـه عـنـوان كـلى
هـمـواره از جـنـس و فـصـل مـركـب انـد كـه جـنـس اعـم از كـلى و فصل مساوى آن است .

20-مـنـطـقـيـان و فـلاسـفـه هـل بـسـيـطـه را قـبـل از مـاى حـقـيـقـيـه و هـل مـركـبـه را بعد از
آن مطرح مى كنند در اينجا به لحاظ سهولت در آموزش اين ترتيب مراعات نشده است .

21-برخى حكيمان و فيلسوفان مسلمان مانند علاّمه محمدحسين طباطبائى ، برهان انّى را بر دو قـسـم مـى
دانـنـد: الف ـ عـلم از راه معلول به علّت ؛ ب ـ علم به لازمى از راه لازمى ديگر. به نظر او تنها قسم
دوم ، مفيد يقين است .

22-المنطق ، محمدرضا مظفر، ج 1، ص 101.

23-المنطق ، محمدرضا مظفر، ج 1، ص 101.

24-مـقـوّم اشـيـا يـا مـقـوّم مـاهـيـت آن هـاسـت و يـا مـقوّم وجودشان . مقوّم ماهيت به اعتبارى
جنس و فـصـل و بـه اعـتـبـارى ديـگـر (لا بـشـرط)، مـادّه و صـورت اسـت ، ولى مـقـوّم وجـود اشـيـا،
علل فاعلى يا غايى آن هاست و موضوع مقوّم اعراض است .

25-منطق صورى ، محمد خوانسارى ، ج 1، ص 93.

26-بـرخى از قدماى فلاسفه اطلاق ذاتى را بر خود ذات جايز ندانسته و بر آن بوده اند كه ذاتى ، منسوب به
ذات است و شى ء نمى تواند به خود منسوب باشد. ديگر فيلسوفان در پـاسـخ گـفـتـه انـد: ايـن اشـكال وارد
نيست ؛ زيرا منظور از ذاتى ، ذاتى خود ماهيت نيست ، بلكه ذاتى براى افراد خود است ؛ مثلاً انسان به
عنوان ماهيت نوعيه ، ذاتى زيد و عمرو است نه ذاتى ماهيت نوعيه . (شرح جوهرالنضيد، مترجم ، منوچهر
صانعى دره بيدى ، ص 27)
27-الشـفـا، المـنـطق ، باب برهان . ابو على سينا، ترجمه و پژوهش ، مهدى قوام صفرى ، چاپ اوّل ، ص 144.

28-شـرح و تـرجـمـه اشـارات والتنبيهات (بخش منطق ). حسن ملكشاهى ، سروش ، ج 2، ص 58.

29-ترجمه تفسير تهذيب المنطق تفتازانى ، ص 49.

30-مجموعه آثار، جلد 5، ص 66؛ ترجمه و تفسير تهذيب المنطق تفتازانى ، ص 127.

31-در مـنـطـق ، قـضـيـّه مـلفـوظ را (قـول ) و قـضـيـّه معقول را (عقد) مى گويند.

32-مجموعه آثار، جلد 6، ص 293 و 294 (با اندكى تغيير).

33-اين قاعده در فلسفه به قاعده (فرعيّه ) مشهور است .

34-ترجمه و تفسير تهذيب المنطق تفتازانى ، ص 134.

35-الاشارات و التّنبيهات ، ابو على سينا، ج 1 ص 120.

36-ترجمه و تفسير تهذيب المنطق تفتازانى ، ص 137.

37-مرحوم سبزوارى قضيّه منفصله را در حدّ شرطيّه مى داند كه در آن گونه اى تعليق و عناد وجود دارد، شرح
المنظومه ، ص 237.

38-ترجمه و تفسير تهذيب المنطق تفتازانى ، ص 147.

39-شرح و تفسير تهذيب المنطق ، تفتازانى ، ص 147.

40-انبيا (21)، آيه (اگر در آسمان و زمين ، خدايانى جز اللّه باشند، تباه مى گردند.)
41-مجموعه آثار، جلد 5، ص 81.

42-مجموعه آثار، ج 6، ص 351 ـ 352.

43-مجموعه آثار، ج 6، ص 352.

44-همان ، ج 6، ص 348 ـ 349.

45-مجموعه آثار، ج 6 ، ص 349.

46-همان ، ص 365.

47-تعليقه براساس الاقتباس ، خواجه نصيرالدين طوسى تعليقه از سيد عبدالله انوار، چاپ اوّل ، ج 1، ص 255.

48-(القياسات الفقهيه ايضاً فانها قياسات مثاليةٌ، الشفا، المنطق ، ابن سينا.

49-مجموعه آثار، ج 5، ص 85.

50-الاشارات والتنبيهات ، ج 1، ص 217.

51-هـر چـنـد اگـر لازم و مـلزوم مـسـاوى فـرض شـونـد، انتقال از لازم به ملزوم نيز هست .

52-الاشارات والتنبيهات ، ج 1، ص 285.

53-ر.ك . الشفاء، المنطق ، ج 2، ص 411.

54-نـزد مـنـطقيان اروپايى قياس ضمير، قياسى است كه يكى از مقدّمات (صغرا يا كبرا) و نتيجه اش محذوف
است .

55-منطق صورى ، ج 2، ص 151.

56-الشفا، المنطق ، ج 2، ص 295 و 108.

57-همان ، ص 108.

58-الشفا، المنطق ، ج 3، ص 173.

59-النجاة ، ابوعلى سينا، ص 37.

60-همان .

61-تعليقه بر اساس الاقتباس ، خواجه نصيرالدين طوسى ، ج 1، ص 282.

62-مجموعه آثار، ج 6، ص 269.(با اندكى تصرف )

63-مجموعه آثار، ج 13، ص 401.

64-در معارف و فلسفه اسلامى فطرت در دو جنبه از وجود انسان ، مطرح شده است :

در بـعـد عـقـل : وقـتـى مـى گـويـنـد (خـداشـنـاسـى فـطـرى اسـت ) مـنـظـور ايـن اسـت كـه عقل انسان
بدون نياز به كسب و تحصيل مقدمات مى تواند به وجود خدا پى ببرد و او را تصديق كند، در وجه روح : وقتى مى
گويند (خداپرستى فطرى است ، منظور اين است كه انسان در حاق ذات و روح خود متمايل و خواهان خدا و
خداپرست آفريده شده است .

65-الاشارات والتنبيهات ، ابوعلى سينا، ج 1، ص 224.

66-المنطق ، محمد رضا مظفر، ج 1، ص 24.

67-همان ، ص 24.

68-منطق صورى ، ج 2، ص 203.

69-الشفا، المنطق ، ج 3، ص 65 ـ 125.

70-الشفا، المنطق ، ج 3، ص 65 ـ 125.

71-الاشارات والتنبيهات المنطق ، ج 1، ص 217.

72-الاشارات والتنبيهات ، ج 1، ص 306.

73-همان ، ص 307.

74-آشنايى با قرآن ، مرتضى مطهرى ، ج 5، ص 71.

75-تعليقه براساس الاقتباس ، خواجه نصيرالدين طوسى ، ج 1، ص 385.

76-تعليقه براساس الاقتباس ، خواجه نصيرالدين طوسى ، ج 1، ص 374.

77-تـاريـخ فـلسـفـه (يـونـان و روم )، فـردريـك كـاپـلسـتـون ، تـرجـمـه جلال الدين مجتبوى ، چاپ
سوم ، ج 1، ص 104.

78-تـاريـخ فـلسـفـه (يـونـان و روم )، فـردريـك كـاپـلسـتـون ، تـرجـمـه جلال الدين مجتبوى ، چاپ
سوم ، ج 1، ص 104.

79-فـلاسـفـه و حـكـمـاى مـسـلمـان مـعـتـقـدنـد كـه انـسـان داراى دو قـوه عـقـلانـى اسـت . عـقـل
نـظـرى كـه دنـبـال كـشـف حـقـايـق و فـيـض گـيـرى از عـوالم غـيـب و مـلكـوت اسـت . عقل عملى كه
بايد و نبايدها را مشخص و صادر مى كند.

80-الشفا، المنطق ، ج 1، ص 292.

81-مجموعه آثار، مرتضى مطهرى ، ج 7، ص 230.

82-الشفا، الالهيات ج 1 مقاله اول ، ص 22.

83-مجموعه آثار، ج 6، ص 35 با تغيير و تصرّف .

84-مجموعه آثار، ج 6، ص 35 و 36.

85-مجموعه آثار، ج 14، ص 384.

86-همان ، (و تاريخ تمدن اسلام ، ترجمه فارسى ، ص 178)
87-المـلل والنحل ، ابوالفتح عبدالكريم شهرستانى ، ج 2، ص 109.

88-تـاريـخ فـلسـفـه در اسـلام ، م . م . شـريـف ، چـاپ اوّل ، 1362، مركز نشر دانشگاهى ، ج 1، ص 775.

89-همان ، ص 776.

90-فلوطين يا افلوطين ، واپسين فيلسوف بزرگ يونانى ، صاحب كتاب اثولوجياى مشهور است . اثولوجيا همان
فلسفه اولى يا الهيات است . فيلسوفان مسلمان اين كتاب را از ارسطو مى دانـسـته اند، ولى تحقيقات اخير
ثابت كرده است كه اين كتاب نه از ارسطوست و نه افلاطون ، بلكه مجموعه مباحث افلوطين است كه مصرى بوده
و از فيلسوفان اسكندرانى است .

91-ر.ك . مجموعه آثار، ج 5، ص 142.

92-همان .

93-مطلع فصوص الكلم فى معاد فصوص الحكم ، داود بن محمود قيصرى ، ج 2، ص 92.

94-آشنايى با علوم اسلامى ، ج 2، ص 84.

95-مجموعه آثار، ج 3، ص 93.

96-الاشارات والتنبيهات ، ج 3، ص 66.

97-مجموعه آثار، ج 6، ص 53؛ اصول فلسفه و روش رئاليسم ، محمدحسين طباطبايى ، ج 3، ص 53.

98-ماهيت در فلسفه به دو معناى اعم و اخص به گونه اشتراك لفظى به كار مى رود. در مفهوم اعم ، ماهيت
عبارت از همان هويت و هستى و وجود است در معناى اخص ، ماهويت و چيستى شى ء.

99-مجموعه آثار، ج 9، ص 50 (با اندكى تغيير).

100-كل ما يلزم من تحققه تكرره فهو اعتبارىُّ.

101-مجموعه آثار، ج 10، ص 91.

102-مجموعه آثار، ج 2، ص 307.

103-همان ، ج 13، ص 286.

104-مجموعه آثار، ج 13، ص 286 .

105-همان ، ص 289.

106-مجموعه آثار ، ج 5، ص 384.

107-ر.ك . مـجـمـوعـه آثـار، جـلد 5، ص 405؛ نـجـات ، ابـن سـيـنـا، ص 219 (ان كل حادث زمانى فهو مسبوق
بالمادةِ).

108-مجموعه آثار، ج 5، ص 174 ـ 175.

109-همان ، ص 176.

110-تـاريـخ فـلسـفه كاپلستون ، فردريك كاپلستون ، مترجم مجتبوى ، ج 5، ص 130؛ مجموعه آثار، ج 6، ص 253.

111-ر.ك . مجموعه آثار، ج 6، ص 301.

112-همان .

113-مجموعه آثار، ج 6، ص 300.

114-همان ، ص 305.

115-مجموعه آثار، ج 6، ص 657 ـ 658.

116-مجموعه آثار، ج 10، ص 200 (پاورقى ).

117-مجموعه آثار، ج 6، ص 672.

118-مجموعه آثار، ج 6، ص 673 ـ 674 (با اندكى تغيير).

119-(جـبـر) در ايـن جـا چـيـزى جـز (جـبـر)ى اسـت كـه مقابل اختيار انسان است . اين دو را نبايد با
يكديگر خلط كرد. جبر فلسفى ، به معناى ضرورى بودن نظام جهان ، با اختيار انسان ناسازگار نيست .

120-مجموعه آثار، ج 5، ص 416.

121-ر.ك . مجموعه آثار، ج 5، ص 438.

122-(مادّه ) در منطق عبارت از كيفيت نسبت محمول به موضوع است و (جهت ) تعبير لفظى اين كيفيت است .

123-مجموعه آثار، ج 6، ص 421.

124-مجموعه آثار، ج 6 ، ص 416.

125-الاشارات والتنبيهات ، ج 1، ص 157.

126-مجموعه آثار، ج 10، ص 213 (با اندكى تغيير).

127-مجموعه آثار، ج 5، ص 494.

128-مجموعه آثار، ج 6 ، ص 495.

129-از لحاظ نظرى ، اشيايى كه در خارج و ذهن متقوّم به مادّه است ، در قلمرو طبيعيات جاى دارد و آنچه
تنها در خارج متقوّم به مادّه است (نه در ذهن ) ويژه رياضيات است و آنچه در خارج و ذهن متقوّم به مادّه
نيست ، در قلمرو الهيات مى گنجد.

130-مجموعه آثار، ج 6، ص 963.

131-الاشارات والتنبيهات ، ج 3، ص 66.

132-ترجمه و تفسير الشواهد الربوبيه (ملا صدرا)، جواد مصلح ، ص 58 ـ 60.

133-همان ، ص 490 (پاورقى ).

134-مـنـظـور از امـكـان ، بـه مـعـنـاى عـام اسـت و آن مـمـتـنـع نـبـودن اسـت كـه شامل واجب الوجود
و ممكن الوجود مى شود.

135-شـرح و تـوضـيح نمط چهارم (الاشارات و التنبيهات ) احمد بهشتى ، ج 1، ص 359؛ مجموعه آثار، ج 6، ص 1029.

136-مجموعه آثار، ج 6، ص 1040 تا 1042.

137-شرح و تفسير نمط چهارم (الاشارات والتنبيهات )، ج 1، ص 362.

138-بـخـشـى از حـكـم مـقـام معظّم رهبرى به نماينده ولىّ فقيه در سپاه پاسداران (6 / 4 / 1369) .


/ 111