(2) ـ شـرطـهـاى اخـتصاصى شكل دوّم - آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(2) ـ شـرطـهـاى اخـتصاصى شكل دوّم

در اين شكل ، اختلاف دو مقدّمه در كيف ضرورى است و كبرا بـايـد
كـلّى بـاشـد. اگر هر دو مقدّمه سلبى يا ايجابى باشند و يا كبرا جزئى باشد، قياس منتجّ نخواهد بود.

ضرب هاى منتجّ

در شكل دوم از مجموع ضرب هاى شانزده گانه ، تنها چهار ضرب منتج اند. اين بـدان سبب است
كه به موجب شرط اوّل ، هشت ضرب و به علّت شرط دوم ، چهار ضرب عقيم شده اند. بدين سان ، ضرب هاى منتج
عبارتند از:

يـكـم

صـغـرا، مـوجـبـه كـلّيـّه بـاشـد و كـبـرا، سـالبـه كـلّيـه ؛ مـانـنـد مثال زير:

هر جيوه اى فلز است .

هيچ عايقى فلز نيست .

پس ، هيچ جيوه اى عايق نيست .

دوم ـ

صـغـرا، مـوجـبـه جـزئيـّه بـاشـد و كـبـرا، سـالبـه كـلّيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

برخى فلزها جيوه اند.

هيچ عايقى جيوه نيست .

پس ، برخى فلزها عايق نيستند.

سـوم

صـغـرا، سـالبـه كـلّيـّه بـاشـد و كـبـرا، مـوجـبـه كـلّيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

هيچ سياهپوستى سفيد پوست نيست .

هر فرد ايرانى سفيد پوست است .

پس ، هيچ فرد ايرانى سياهپوست نيست .

چـهـارم

صـغـرا، سـالبـه جـزئيـّه بـاشـد و كـبـرا مـوجـبـه كـلّيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

برخى مواد هادى الكتريسيته نيستند.

هر فلزى هادى الكتريسيته است .

برخى مواد فلز نيستند.

(3) ـ شـرطـهـاى اخـتـصـاصـى شكل سوم

در اين شكل ، صغرا بايد موجبه و يكى از مقدّمات كلّى باشد.

ضـرب هـاى مـنـتـج

در شـكـل سـوم ، نـتـيجه همواره جزئى است و تنها شش ضرب از ضرب هاى شانزده گانه
منتج است كه عبارتند از:

يكم

دو مقدّمه كلّى و موجبه باشند؛ مانند مثال زير:

هر فرازى را نشيبى است .

هر فرازى را پايانى است .

پس ، برخى نشيب ها را پايانى است .

دوم

صـغـرا، مـوجـبـه كـلّيـّه بـاشـد و كـبـرا، مـوجـبـه جـزئيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

هر قياسى حجّت است .

برخى قياس ها برهانند.

پس ، برخى حجّت ها برهانند.

سـوم

صـغـرا، مـوجـبـه كـلّيـّه بـاشـد و كـبـرا، سـالبـه كـلّيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

هر قياسى حجّت است .

هيچ قياسى تمثيل نيست .

پس ، برخى حجّت ها تمثيل نيستند.

چـهـارم

صـغـرا، مـوجـبـه كـلّيـّه بـاشـد و كـبـرا، سـالبـه جـزئيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

هر حدّى معرّف است .

برخى حدّها تام نيستند.

پس ، برخى معرّف ها تام نيستند.

پـنـجـم ـ

صـغـرا، مـوجـبـه جـزئيـّه بـاشـد و كـبـرا، مـوجـبـه كـلّيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

برخى قضيّه ها متّصله اند.

هر قضيّه اى از اجزائى تركيب يافته است .

پس ، برخى متّصله ها از اجزائى تركيب يافته اند.

شـشـم

صـغـرا، مـوجـبـه كـلّيـّه بـاشـد و كـبـرا، سـالبـه جـزئيـّه ؛ مـانـنـد مثال زير:

هر قياسى حجّت است .

برخى قياس ها برهان نيستند.

پس ، برخى حجّت ها برهان نيستند.

/ 111