برخى از قياس هاى خاص - آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برخى از قياس هاى خاص

گـاهـى قـياس اقترانى و يا استثنايى به شكل يا حالت خاصى درمى آيند، آنها را قياس ‍ خاص مى گويند،
برخى از آنها عبارتند:

1 ـ 3 ـ قياس خَلف

قـيـاس خـَلْف ، قـيـاسـى اسـت كـه در آن ، مـطـلوب بـا ابـطـال نـقـيـضـش ثـابـت مـى شـود. در
قـيـاس خـلف تـوجـّه مـا بـه ابـطـال نـقـيـض اسـت نـه اثـبـات مـسـتـقـيـم مـطـلوب و از آن جـا
كـه اجـتـمـاع نـقـيـضـان مـحـال اسـت ، از ابطال نقيض قضيّه ، صدق آن قضيّه ثابت مى شود. در قياس
خلف براى اثبات مطلوب ، نقيض مطلوب را با يكى از مقدّمات ـ كه صدقش حتمى است ـ تركيب مى كنيم تا نتيجه
اى مـحـال بـه دسـت آيـد؛ نـتـيـجـه اى بـا مـقـدمـه ديـگـر مـتـناقض است و از آن جا كه ارتفاع
نقيضان محال است ، با ابطال نقيض ، مطلوب ثابت مى شود.

ابن سينا درباره اساس قياس خلف مى گويد:

(وَ مـَدارُهُ عـَلى اَخـْذِ نـَقيضِ النَّتيجَةِ الُْمحالَةِ وَ تَقْرينُهُ مَعَ الْمُقَدَّمَةِ
الصّادِقَهِ الَّتى لا شَكَّ فيها، فَيُنْتِجُ نَقيضَ الْمُقَدّمِ الُْمحالِ عَلى حالِهِ) (52)
اسـاس قـيـاس خـلف بـر ايـن اسـت كـه نـقـيـض نـتـيـجـه را ـ كـه محال است ـ برگيريم بامقدّمه اى
ديگر كه در صدقش شكى نيست . همراه كنيم تا نقيض مقدّمى را ـ كه محال است ـ نتيجه دهد.

ابـن سـيـنـا ضـبـط درسـت نام اين قياس را (خَلفْ) مى داند نه (خُلفْ) و معتقد است كه خُلْف تنها بـراى
(وعـده ) بـه كـار مـى رود، ولى خَلف در لغت به معناى پشت سر است و در منطق عبارت از قياسى است كه
استدلال را به محال مى كشاند.(53)

2 ـ 3 ـ قياس ضمير

نزد منطقيان مسلمان (54) (قياس ضمير) قياسى است كه كبرايش محذوف ، ولى معناى آن مستتر است ؛ مانند مثال
هاى زير: جيوه فلز است . پس ، هادى الكتريسيته است .

اين مثلث متساوى الزوايا است . پس ، متساوى الاضلاع است .

زيد با دشمن سخن مى گويد. پس ، خائن است .

حذف كبراى قياس گاهى به علّت بداهت و شدّت وضوح است و گاهى براى مغلطه و پوشانيدن نادرستى و كذب قياس
. در مثال هاى اوّل و دوم ، علّت حذف كبراى قياس ، بداهت و روشنى آن است ، ولى عـلّت در مـثـال سـوم ،
پـوشـانـيـدن نـادرسـتـى و كـذب قـيـاس ‍ اسـت . صـورت كامل اين مثال چنين بوده است :

زيد با دشمن سخن مى گويد.

هر كس با دشمن سخن بگويد، خائن است .

نتيجه

پس ، زيد خائن است .

/ 111