مقبولات - آشنایی با منطق و فلسفه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با منطق و فلسفه - نسخه متنی

حسین متفکر؛ مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقبولات

قـضـايـايـى كـه از بـزرگـان ، دانـشـمـنـدان ، پـيـشـوايـان ديـنـى و افـراد مـعـتـمـد و مـوثـّق
نقل مى شوند و بى آن كه به اثبات رسند، پذيرفتنى اند (مقبولات ) نام دارند. مقبولات عبارت از مـواد
يـقـيـنـى ، مـانند اوّليّات ، فطريّات ، تجربيّات و محسوسات نيستند و علّت پذيرفتنى بـودن آن هـا
عـبـارت از ايـن اسـت كـه از كـسـانـى مـوثـّق نـقـل مـى شـونـد. از ايـن گـونـه قـضـايـا در خـطابه
بهره مى جويند؛ مانند (قناعت گنج پايان ناپذير است .) و (نه هر كه به قامت مهتر، به قيمت بهتر.)

مشهورات

(مشهورات ) قضايايى هستند كه همه يا گروهى از مردم آن ها را باور دارند خواه درست باشند و خواه نادرست
. علّت اين باور، شهادت شمارى بسيار از مردم يا گروهى خاص از آنان است ؛ مانند (دروغ گـويـى بـد اسـت .)
و (بـرادرت را يـارى كـن چه ظالم باشد و چه مظلوم .) و (احترام به بزرگان پسنديده است .)
مشهوراتى را كه تنها نزد گروه و جماعتى مشهورند، (مشهورات محدود) مى نامند و مشهوراتى را كه با منافع
و مصالح عمومى مردم سازگارند و از سيرت هاى پسنديده محسوبند، (آراى محموده ) مى گويند. پس ، مشهورات
بر دوگونه اند: يكى مشهورات حقيقى ، كه بدان ها (آراى محموده ) مى گويند و ديگر مشهورات غير حقيقى ، كه
بدان ها (مشهورات محدود) مى گويند.

عوامل مشهورات حقيقى

اوّل

اعتراف همگان به درستى مشهورات ؛ مانند (راست گويى خوب است .) و(بنى آدم اعضاى يك پيكرند.) يا
(حسود آسايش ندارد.)

دوم

عادات نيكو و اخلاق پسنديده ؛ مانند (احسان خوب است .)

سوم

عواطف ؛ مانند (عفو زيردستان پسنديده است .)

مشبّهات

(مـشـبـّهـات ) قـضـايـايـى هـسـتند كه هر چند به گونه اى با مشهورات ، مقبولات و مسلّمات داراى
شـبـاهـتـنـد، چـيـزى ديـگـرنـد و بـا آن هـا مـتـفـاوت و از نـظـر مـادّه بـاطـل و نـادرسـتـنـد.

بـا ايـن حـال بـه دليل شباهتى كه با ديگر قضايا دارند، ويژگى واقع نـمـايـى بـه خـود مـى گـيـرنـد
و بدين سان ، گاه در مغالطه به كار مى روند؛ مانند (هر هادى الكـتـريـسـيـته اى فلز است ) هر گاه اين
قضيه كليه به قضيه كليه منعكس شود، در عين تشبه به صحت ، غلط و اشتباه درمى آيد: (هر فلزى هادى جريان
الكتريسيته است ) اين قضيه به نحو كلى صحيح نيست .

وهميّات

(وهـمـيـات ) قـضـايـايـى انـد كـه خـواسـتـگـاه حـكـم و اعـتـقـاد بـدان هـا قـوّه وهـمـيـّه اسـت
نـه عقل ، تجربه و جز آن .

يكى از مسائل مهم شناخت ، شناخت احكام وهمى از عقلى است و از وظايف مهمّ فلسفه ، شناخت و تمييز امـور
حـقيقى از اعتبارى و وهمى است و معمولاً در اذهان عادّى اين احكام مشتبه مى شوند و براحتى از هم
متمايز نمى شوند.

آدمـى در كـودكـى و سـنـيـن جـوانـى كـه قـوه عـقـلانـى او بـه حـد رشـد و كـمـال كـافـى نـرسيده
است بيشتر تحت نفوذ و تاءثير احكام حسى و وهمى است و ذهن او با احكام حـسـى و وهـمـى بـيـشـتـر
مـاءنـوس مـى بـاشـد. بـا رشـد و تـكـمـيـل قـوه عقل به تدريج از حاكميت قوه وهم خارج مى شود و مى
تواند احكام عقلى را از وهمى تشخيص دهد.

يكى از مواد مغالطى ، قضاياى وهميه است . منطقيان ، وهميات را از جمله مشبهات معنوى به مغالطه دانسته
اند.

مـثـال : (جسم در خارج و ذهن قابل تجزيه نيست .) در اين حكم ، قوه وهميه عالم ذهن و خارج را يكى فرض كرده
و حكم واحدى صادر مى كند در حالى كه احكام ذهن و خارج تفاوت دارند و اگر از جهت خـارج و فـيـزيـكـى
نـتـوان جـسـم مـادى را تـجـزيـه نـمـود از، لحـاظ عـقـلى و در ذهـن قابل تجزيه است .

/ 111