خلاصه درس
مـجـهـولات انـسـان بـرخـى تـصـوّرى و برخى تصديقى اند. مربوط كردن چند تصديق معلوم و تـبـديـل مـجـهـول بـه مـعـلوم ، اسـتـدلال يـا حـجـّت نـامـيـده مـى شـود. استدلال پيچيده ترين و كامل ترين
عمل ذهن است .استدلال بر سه گونه انجام مى گيرد: گاهى از جزئى (متباين ) به جزئى (متباين ) ديگر است ( تـمـثـيـل )،
گـاهى از جزئى به كلّى است ( استقراء) و گاهى از كلّى به جزئى يا از كلّى تر بـه كـلّى اسـت . ( قـيـاس ).در مـيـان مـنـطقيان مسلمان قياس از اهميّتى بسيار برخوردار است . از ديـدگـاه فـلاسفه مسلمان ،
تجربه گونه اى قياس است و در آن ، قياس خفى نهفته است . قياس در يك تقسيم اساسى به استثنائى و اقترانى
تقسيم مى شود.در قـياس استثنائى ، همه نتيجه در يك مقدّمه جاى مى گيرد و مقدمه اوّلش ، قضيّه اى شرطى است و
مـقـدّمه دومش ، قضيّه اى استثنائى . در قياس اقترانى ، نتيجه در مقدّماتش پراكنده است و هر يك از
حـدّ اصـغـر و حـدّ اكـبـر در مـقدّمه اى جاى گرفته اند. قضيّه اقترانى نيز به حملى و شرطى تـقـسـيم
مى شود. و اين تقسيم را براى نخستين بار ابن سينا مطرح كرده است . گاهى قياس به اشكالى خاص درمى آيد كه
برخى از آن ها عبارتند از: قياس خَلف ، قياس ضمير.
پرسش
1 ـ حجّت يا استدلال بر چند قسم است ؟ توضيح دهيد.2 ـ آيا تجربه ، استقراء است يا قياس ؟ توضيح دهيد.3 ـ قياس را تعريف كنيد.4 ـ اقسام قياس را نام برده ، توضيح دهيد.5 ـ موارد منتج قياس استثنائى را بنويسيد.6 ـ قياس خلف را توضيح دهيد.درس هفتم:
شكل ها و شرطهاى قياس
شكل هاى قياس (اقترانى حملى )
قـيـاس اقـتـرانـى از لحـاظ صـورى و سـاخـتـارى از دو مـقـدّمـه و يـك نـتـيـجـه تـشـكـيـل شـده وداراى سه حدّ است كه عبارتند از: حدّ اصغر، حدّ اكبر و حدّ وسط. حدّ وسط، علّت انـتـاج قـيـاس
اقـتـرانـى اسـت و چگونگى جاى گرفتنش در مقدّمات موجب مى شود قياس اقترانى اشـكـالى گـونـاگـون
بـازيابد. اين اشكال در قياس اقترانى حملى بر چهارگونه اند كه در زير مى آيند:
1 ـ 1 ـ شكل اوّل و اهميّت آن
هـرگـاه حـدّ وسـط در صـغـرا، مـحـمـول و در كـبـرا، مـوضـوع بـاشد، آن قياس را از جهت صورى (شكل اوّل ) مى گويند؛ مانند مثال زير: آهن فلز است .هر فلزى در حرارت منبسط مى شود.پس ، آهن در حرارت منبسط مى شود.