ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 138وجود اول، در موجوداتى تصور دارد كه دنيايى باشند، و اما موجودات آخرتى چون بهشت و دوزخ و عرش هلاكت به اين معنا را ندارند، چون از جايى به جايى منتقل نمىشوند.هم چنان كه خداى تعالى در باره آنها فرموده:" ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ" «1» و نيز فرموده:" وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ" «2» و نيز فرموده:" سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ" «3» و نظير اين آيه در باره خزائن رحمت خدا آمده كه فرموده:" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ" «4»، و همچنين در باره لوح محفوظ فرموده:" وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ" «5».و اما عرش كه به عنوان مثال ذكر كردهاند ما در باره آن در تفسير آيه" إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ" «6» شرحى گذرانديم، كه بايد بدانجا مراجعه شود.ممكن هم هست بگوييم مراد از كلمه" وجه" جهتى باشد كه منسوب به خدا است، و آن ناحيهاى است كه خدا از آن ناحيه منظور مىشود، و با آن به سويش توجه مىكنند، مؤيد اين احتمال اين است كه استعمالش در كلام خداى تعالى بسيار است، مثل جمله" يُرِيدُونَ وَجْهَهُ" «7» و جمله" إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى" «8» و نظائر آن در آيات قرآنى بسيار است.و بنا بر اين معنا، منظور از" وجه" هر چيزى خواهد بود كه تنها منسوب به خداست، آن گاه اگر كلام را به همان ظاهر عمومىاش باقى بگذاريم اين معنا با معناى اول منطبق مىشود، و از مصاديق آن، اسماء و صفات و انبياء و خلفاء و دين خدا خواهد بود.و اگر از اطلاق آن چشم پوشيده، تنها مراد از" وجه" را دين بگيريم- هم چنان كه در بعضى روايات نيز" وجه" به آن تفسير شده و بگوييم كه منظور روايات تطبيق نبوده- در اين صورت مراد از هلاكت، فساد، و بدون اثر شدن است، آن وقت جمله مورد بحث تعليل مىشود براى جمله" وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ"، و جمله ما قبلش قرينه مىشود براى اينكه مراد از كلمه" شىء" دين و اعمال دينى است، كه آن وقت معناى جمله مورد بحث چنين مىشود: به غير