ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 197حقيقت باشد، پس در حقيقت تدبير عبارت شد از خلقت بعد از خلقت، اما خلقت هر چيزى با رعايت خلقتهاى قبل و بعد، كه چون تك تك هر ايجادى در نظر گرفته شود خلقت است، و چون رابطه و اتصال بين همه خلقها در نظر گرفته شود تدبير است، پس تدبير، چيزى سواى خلقت نيست.و چون خلقت و صنع همه به خداى تعالى منتهى مىشود، و اين منتهى شدنش ضرورى و غير قابل انكار است، ناگزير تدبير هم منتهى به اوست، و به هيچ وجه نمىشود به غير او دانست، و غير خداى تعالى هر چه هست مخلوق خدا، و قائم به خدا، و مملوك او است، خودش مالك هيچ نفعى و ضررى نيست، و محال است كه قائم به غير از او باشد، و آن غير، مستقل در تدبير او، و مستغنى از خدا باشد، و اين همان معناى حق بودن، و بازيچه نبودن، و جد بودن، و شوخى نبودن خلقت است.پس اگر بعضى از مخلوقات خدا مدبر بعضى از مخلوقات ديگرش بوده باشد، اين ولايت در تدبير ولايت حقيقى نيست، چون ولى نامبرده باز هم مالك واقعى، و به حقيقت معناى كلمه نيست، و به اين معنا چيزى را مالك نمىباشد، و در نتيجه آنچه دخل و تصرف مىكند جنبه بازى را دارد، و اگر فرضا خدا چنين ولايتى را به بعضى از مخلوقات خود بدهد، او هم با مخلوقات خود بازى كرده است، و ساحت او منزه از لعب و بازى است، و فرض مذكور تنها و تنها فرض است، و حقيقتى نمىتواند داشته باشد، و ولايت فرض شده فقط اسمى از ولايت را دارد، و به كلى از حقيقت معناى كلمه تهى است، هم چنان كه تار عنكبوت اينچنين است «1»." إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ"- در اين جمله آيت بودن خلقت را اختصاص داد به مؤمنين، با اينكه براى عموم مردم آيت است، و اين بدان جهت است كه: تنها مؤمنين از اين آيت سود مىبرند، و از آن به صاحب آيت يعنى خداى تعالى راه مىيابند." اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ..."بعد از آنكه اجمال داستانهاى امم سابق را بيان كرد، كه شرك و گناهان و منكراتشان، كارشان را به چه شقاوتى كشانيد، شقاوتى ابدى، و خسرانى دائم، اينك در اين