ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 292

چنان از اوصاف الوهيت و ربوبيت است، پس آيا از بين آلهه‏اى، كه شما مى‏گوييد اله‏اند، كسى هست كه چنين اوصافى داشته باشد؟ و چنين كارهايى كند؟ يعنى خلق كند، رزق دهد، بميراند، و زنده كند؟ و چون هيچ يك آنها چنين نيستند، پس خداى سبحان تنها" اله" شما، و رب شما است- لا اله الا هو- معبودى جز او نيست.

و شايد وجه اينكه در بين همه كارهاى خدا، خلقت و رزق دادن و احياء و اماته را اختصاص به ذكر داد، با اينكه مكرر نام آنها در ضمن احتجاجهاى سابق گذشت، اشاره به اين باشد كه رزق منفك از خلقت نيست، به اين معنا كه رزق دادن نيز خود خلقت است، چيزى كه هست به قياس با خلقتى ديگر آن را رزق او مى‏ناميم، چون هستى او را دوام مى‏بخشد، مثلا انسان مخلوقى است و نان و آب نيز مخلوقى ديگر. ولى چون حيات انسان بستگى به نان و آب دارد، ما آب و نان را رزق انسان مى‏ناميم، پس رزق هم خلق است، و كسى كه خلق را مى‏آفريند رازق نيز هست.

پس مشركين نمى‏توانند بگويند رازق و زنده كننده و ميراننده بعضى از خدايان ماست، كه چه بسا بعضى از آنان ادعاء هم كرده باشند، و گفته باشند كه به طور كلى مدبر عالم انسانى، بعضى از آلهه است، و مدبر تمامى شؤون عالم از خيرات و شرور بعضى ديگر از آلهه‏اند، و ليكن هيچ يك از مشركين اختلاف ندارند در اينكه خلقت و ايجاد تنها از خداى تعالى است، و كسى و چيزى شريك او در اين كار نيست، وقتى اين معنا مسلم شد، پس رزق و همچنين هر چيزى كه از خلقت جدا نيست، مانند خود خلقت راجع به خدا است، در نتيجه براى خدايان و ارباب آنان شانى از عالم نمى‏ماند، كه بگويند اين كار را الهه ما مى‏كنند، چون هيچ شانى از شؤون عالم جداى از مساله خلقت نيست.

آن گاه خداى سبحان خود را تنزيه نموده، مى‏فرمايد:" سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ- منزه و متعالى است از شركى كه به وى مى‏ورزند"." ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ" اين آيه به ظاهر لفظش عام است، و مخصوص به يك زمان و يا به يك مكان و يا به يك واقعه نيست و در نتيجه مراد از" بر و بحر" همان معناى معروف است كه شامل همه روى زمين مى‏شود.

و مراد از فساد در زمين، مصايب و بلاهايى عمومى است كه يكى از منطقه‏ها را گرفته و مردم را نابود مى‏كند، مانند زلزله، نيامدن باران، قحطى، مرضهاى مسرى، جنگها،

/ 593