ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 331روزى در وسط روز خوابيده بود كه ناگهان ندايى شنيد: اى لقمان! آيا مىخواهى خدا تو را خليفه خود در زمين كند، تا بين مردم به حق حكم كنى؟ لقمان صدا را پاسخ داد كه: اگر پروردگارم مرا مخير كند، عافيت را مىخواهم، و بلاء را نمىپذيرم، ولى اگر او اراده كرده مرا خليفه كند سمعا و طاعتا، براى اينكه ايمان و يقين دارم كه اگر او چنين ارادهاى كرده باشد، خودش ياريم نموده و از خطا نگهم مىدارد.ملائكه- به طورى كه لقمان ايشان را نمىديد- پرسيدند: اى لقمان چرا؟ گفت: براى اينكه هيچ تكليفى دشوارتر از قضاوت و داورى نيست، و ظلم آن را از هر سو احاطه مىكند، اگر در داورى راه صواب رود اميد نجات دارد، نه يقين به آن، ولى اگر راه خطا رود راه بهشت را عوضى رفته است، و اگر انسان در دنيا ذليل و بى اسم و رسم باشد، ولى در آخرت شريف و آبرومند، بهتر است از اينكه در دنيا شريف و صاحب مقام باشد، ولى در آخرت ذليل و بى مقدار، و كسى كه دنيا را بر آخرت ترجيح دهد، دنيايش از دست مىرود، و به آخرت هم نمىرسد.ملائكه از منطق نيكوى او تعجب كردند، لقمان به خواب رفت، و در خواب حكمت به او داده شد، و چون از خواب برخاست به حكمت سخن مىگفت و او با حكمت خود براى داوود وزارت مىكرد، روزى داوود به او گفت: اى لقمان خوشا به حالت كه حكمت به تو داده شد، و بلاى نبوت هم از تو گردانده شد «1».و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابو هريره روايت كرده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: آيا مىدانيد لقمان چه بوده؟ گفتند: خدا و رسولش داناتر است فرمود: حبشى بود «2».فصل دوم در تفسير قمى به سند خود از حماد روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) از لقمان سراغ گرفتم، كه چه كسى بود؟ و حكمتى كه خدا به او ارزانى داشت چگونه بود؟ فرمود آگاه باش كه به خدا سوگند حكمت را به لقمان به خاطر حسب و دودمان و مال و فرزندان و يا درشتى در جسم و زيبايى رخسار ندادند، و ليكن او مردى بود كه در برابر امر خدا سخت نيرومندى به خرج مىداد و به خاطر خدا از آنچه خدا راضى نبود دورى مىكرد، مردى ساكت و فقير احوال بود، نظرى عميق و فكرى طولانى و نظرى تيز داشت، همواره