ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 376

رجوع كند، و آن اين است كه:" قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ".

" قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ" كلمه" توفى" به معناى اين است كه چيزى را به طور كامل دريافت كنى، مانند توفى حق، و توفى قرض از بدهكار، كه معنايش تا دينار آخر حق و طلب را گرفتن است.

بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند: معناى" مَلَكُ الْمَوْتِ موكل به شماست" اين است كه موكل به ميراندن و قبض روح شماست، ولى آيه شريفه مطلق است، و ظاهر اطلاقش اين است كه موكل بر اعم از ميراندن باشد.

و اگر در اين آيه قبض روح و توفى را به ملك الموت و در آيه" اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها" «2» به خدا نسبت داده، و در آيه" حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا" «3» به فرستادگان، و در آيه" الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ" «4» به ملائكه نسبت داده، به خاطر اختلاف مراتب اسباب است، سبب نزديكتر به ميت ملائكه هستند، كه از طرف ملك الموت فرستاده مى‏شوند، و سبب دورتر از آنان خود ملك الموت است، كه ما فوق آنان است، و امر خداى تعالى را نخست او اجراء مى‏كند، و به ايشان دستور مى‏دهد، خداى تعالى هم ما فوق همه آنان و محيط بر آنان، سبب اعلاى ميراندن و مسبب الاسباب است، و اگر بخواهيم اين جريان را با مثلى مجسم سازيم، نظير عمل كتابت است كه هم به قلم نسبت مى‏دهيم و مى‏گوييم قلم خوب مى‏نويسد، و هم به دست و انگشتان نسبت مى‏دهيم و مى‏گوييم دست فلانى به نوشتن روان است، و هم به انسان نسبت مى‏دهيم و مى‏گوييم فلانى خوب مى‏نويسد.

" ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ"- اين رجوع همان است كه در آيه قبلى از آن به لقاى خدا تعبير كرده بود، و موطن و جاى آن روز قيامت است، كه بايد بعد از توفى و مردن انجام شود، و براى فهماندن اين بعديت تعبير به" ثم" كرد، كه تراخى و بعديت را مى‏رساند.

و به هر تقدير اين آيه پاسخى است از احتجاج كفار كه مى‏گفتند ما بعد از مردن در زمين گم مى‏شويم، و مى‏خواستند اين حرف را دليل بر نبودن معاد بگيرند، و معلوم است كه صرف اين كه ملك الموت انسانها را مى‏ميراند جواب از دليل ايشان نمى‏شود، باقى مى‏ماند

(1) مجمع البيان، ج 8، ص 328.

(2) خدا جانها را هنگام مردنش مى‏گيرد. سوره زمر، آيه 42.

(3) تا آنكه مرگ يكيشان برسد فرستادگان ما او را مى‏ميرانند. سوره انعام، آيه 62.

(4) آنان كه در حالى ملائكه قبض روحشان مى‏كند كه ستمگر به خويشند. سوره نحل، آيه 28.

/ 593