ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 387

اين فرضيه نيز با آيات قرآنى سازگار نيست، و نمى‏شود آن را تحميل بر قرآن كرد، چون آيه" إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ"، به همان بيانى كه گذشت، و نيز آيات ديگرى كه همين معنا را مى‏رساند، آن را باطل مى‏داند.

علاوه بر اين، اين گفتار صرف فرضيه‏اى بيش نيست، و ادله‏اى كه براى اثبات آن اقامه كرده‏اند، از اثباتش قاصر است، و شواهدى است كه ماخوذ مى‏باشد از تشريح تطبيقى و جنين‏هاى حيوان و فسيل‏هاى يافت شده در حفريات، كه دلالت مى‏كند بر اينكه صفاتى كه در انواع حيوانات و نيز اعضاى آنهاست به تدريج، و همچنين اصل پيدايش آنها به تدريج صورت گرفته است، به اين معنا كه در آغاز خلقت زمين، نخست ساده‏ترين حيوان پيدا شده، و سپس حيوانات تكامل يافته‏ترى با جهش به وجود آمده‏اند، و همچنين به تدريج تركيبات بيشترى و محكم‏ترى و پيچيده‏ترى به خود گرفته‏اند، تا در آخر كامل‏ترين حيوانات، يعنى انسان پديد آمده. اين آن مطلبى است كه شواهد زيست‏شناسى بر آن دلالت مى‏كند، و ليكن صرفنظر از اينكه گفتيم اين فرضيه را نمى‏توان بر قرآن كريم تحميل كرد، از نظر علمى نيز دليل مذكور قانع كننده و اثبات كننده آن نيست، زيرا صرف پيدايش نوع كامل از حيث تجهيزات، بعد از نوع ناقص، در مدتهاى طولانى، بيش از اين دلالت ندارد كه سير تكاملى ماده براى قبول صورتهاى مختلف حيوانى به تدريج بوده است، پس او بعد از پذيرش صورت ناقص نوع حيوانى استعداد قبول حيات كاملا انسانى را پيدا كرده، و بعد از پذيرش صورت موجوداتى پست به صورت موجوداتى شريف در آمده است.

اين نهايت چيزى است كه ادله زيست‏شناسى بر آن دلالت دارد، و اما اينكه موجودات كامل از ناقص متولد شده‏اند،- كه ادعاى زيست‏شناسان است- دليل مزبور آن را اثبات نمى‏كند، و نمى‏گويد كه حيوانات كامل از حيوانات ناقص منشعب شده، و بين همه آنها و در آخر ميان انسان و ميمون خويشاوندى است، و اين بحث يعنى بحث زيست‏شناسى با همه موشكافيها و طول مدتش تا كنون براى نمونه به هيچ فرد از نوع كاملى برنخورده، كه از نوع ديگرى متولد شده باشد، البته به طورى كه خود تولد را مشاهده كنيم نه دو فرد كامل شبيه بهم را.

و آنچه تا كنون يافته‏اند كه شهادت مى‏دهد بر دگرگونى تدريجى، هر چه هست دگرگونى در يك نوع است، كه همواره از صفتى به صفتى ديگر منتقل مى‏شود، ولى از نوعيتش به نوعيت ديگر منتقل نشده است، و تا كنون به اين معنا برنخورده‏اند كه مثلا

/ 593