ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 404

و نيز در همان كتاب آمده كه ابن ابى شيبه، احمد، مسلم، طبرانى، ابن جرير، و حاكم- وى حديث را صحيح دانسته- و ابن مردويه، و محمد بن نصر در كتاب صلاة، از طريق ابى صخر، از ابى حازم از سهل بن سعد، روايت كرده‏اند، كه گفت در جمعى كه نزد رسول خدا (ص) نشسته بوديم، و ايشان اوصاف بهشت را برايمان مى‏گفت، صحبت بدين جا كشيد كه در بهشت نعمتهايى هست كه نه هيچ چشمى ديده و نه هيچ گوشى شنيده و نه به قلب كسى خطور كرده، آن گاه اين آيه را تا آخر آيه بعدى‏اش تلاوت كرد:

" تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ" «1».

و در مجمع البيان گفته: از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: هيچ حسنه‏اى نيست مگر آنكه ثوابى براى آن بيان شده، مگر نماز شب، كه خداى عز و جل ثواب آن را بيان نكرده و به خاطر عظمتى كه داشته، همين قدر فرموده:" فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ..." «2».

و در تفسير قمى آمده كه: پدرم از عبد الرحمن بن ابى نجران، از عاصم بن حميد، از امام صادق (ع) برايم حديث كرد، كه فرمود: هيچ عمل نيكى از بنده خدا سر نمى‏زند مگر آنكه در قرآن ثوابى برايش معين شده، جز نماز شب كه خداى عز و جل ثوابى برايش بيان نكرده. بس كه ثوابش عظيم بوده، همين قدر فرموده:" تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ... يَعْمَلُونَ".

آن گاه فرمود: خداى عز و جل براى بندگان مؤمنش در هر جمعه كرامتى دارد، چون روز جمعه مى‏شود خداوند فرشته‏اى به سوى بنده‏اش روانه مى‏كند، كه با او دو جامه است، فرشته‏اى آن جامه را به باغ بهشتى آن بنده مى‏برد، و از دربان اجازه ورود مى‏خواهد، خادمان از صاحب باغ اجازه مى‏خواهند، از همسران خود مى‏پرسد مگر بهتر از اين نعمتها كه دارم نعمت ديگرى وجود دارد كه اين فرشته برايم آورده؟ همسرانش مى‏گويند: اى آقا و مولاى ما، به آن خدايى كه اين بهشت را بر تو مباح كرده سوگند، هديه‏اى آورده كه از آن زيباتر چيزى نديده‏ايم، پس بنده مؤمن يكى از آن دو جامه را لنگ، و ديگرى را سردوشى مى‏كند، به هيچ چيز عبور نمى‏كند مگر آنكه از نور آن دو جامه روشن مى‏شود، تا به مكان مقرر برسد.

همين كه به آن قرارگاه رسيد، و با ساير مؤمنان در آنجا گرد آمدند، پروردگارشان برايشان تجلى مى‏كند، چون به او نظر مى‏كنند، يعنى به رحمت او، بى اختيار به سجده مى‏افتند،

(1) الدر المنثور، ج 5، ص 177.

(2) مجمع البيان، ج 8، ص 331.

/ 593