ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 430داخل خانهها شوند، در حالى كه دخول بر آنان نيز باشد، جز اندكى درنگ نمىكنند، و كلمه" اقطار" جمع قطر به معناى ناحيه و جانب است، و مراد از فتنه به قرينه مقام، برگشتن از دين، و مراد از درخواست آن، درخواست از ايشان است، و كلمه" تلبث" به معناى درنگ كردن است.و معناى آيه اين است كه اگر لشكرهاى مشركين از اطراف، داخل خانههاى ايشان شوند، و آنان در خانهها باشند، آن گاه از ايشان بخواهند كه از دين برگردند، حتما پيشنهاد آنان را مىپذيرند، و جز اندكى از زمان درنگ نمىكنند مگر همان قدر كه پيشنهاد كفار طول كشيده باشد، و منظور اين است كه اين عده تا آنجا پايدارى در دين دارند، كه آسايش و منافعشان از بين نرود، و اما اگر با هجوم دشمن منافعشان در خطر بيفتد، و يا پاى جنگ پيش بيايد، ديگر پايدارى نمىكنند، و بدون درنگ از دين برمىگردند." وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا" لام در" لقد" لام قسم است، و معناى" لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ" اين است كه پشت به دشمن نكرده از جنگ نمىگريزند، و اين جمله بيان آن عهدى است كه قبلا كرده بودند، و بعيد نيست كه مراد از عهد آنان از سابق، بيعتى باشد كه بر مساله ايمان به خدا و رسولش، و دينى كه آن جناب آورده با آن جناب كردهاند، و يكى از احكام دينى كه آن جناب آورده مساله جهاد و حرمت فرار از جنگ است، و معناى آيه روشن است." قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا" يعنى بگو اگر از مرگ و يا قتل فرار كنيد، اين فرار سودى به حالتان ندارد، و جز اندكى زنده نمىمانيد، براى اينكه هر كسى بايد روزى بميرد، و هر نفسكشى اجلى معين و حتمى دارد، كه حتى يك ساعت عقب و جلو نمىشود، پس فرار از جنگ در تاخير اجل هيچ اثرى ندارد." وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا"- يعنى به فرضى هم كه فرار از جنگ در تاخير اجل شما مؤثر باشد، تازه چقدر زندگى مىكنيد؟ در چنين فرضى تازه بهرهمنديتان از زندگى بسيار اندك، و يا در زمانى اندك است، چون بالآخره تمام مىشود." قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً" آيه قبلى منافقين را هشدار مىداد كه زندگى انسان مدت و اجلى معين دارد، كه با آن تقدير، ديگر فرار از جنگ هيچ سودى ندارد، و در اين آيه تذكرشان مىدهد كه خير و شر همه