ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 45

به خود متكلم، پس در حقيقت درخت حجابى بود كه خداى تعالى از وراى آن با موسى سخن گفت، البته اين احتجاب به معنايى بوده كه لايق ساحت قدس او باشد، احتجابى كه با احاطه او بر هر چيز منافات نداشته باشد، هم چنان كه آيه" وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ" «1»، نيز سخن گفتن خدا با يك فرد بشر را منحصر كرده به طريق وحى، يا از پشت حجاب.

و از همين جا ضعف اين تفسير كه بعضى «2» گفته‏اند:" درخت محل كلام بوده، چون كلام از مقوله عرض است، و محتاج است به محلى كه قائم بدان باشد" روشن مى‏گردد.

و همچنين اينكه بعضى «3» ديگر گفته‏اند: اين نحوه تكلمى كه خدا با موسى كرد عالى‏ترين مرتبه تماس خدا با انبياء (ع) است، چون بدون واسطه با وى سخن گفته، و موسى بدون واسطه سخن او را شنيده وجه فساد اين تفسير اين است كه: در اين جريان نيز سخن گفتن خداى تعالى بدون واسطه نبوده، چون- گفتيم- كلام خدا از ما وراى حجاب بود، و حجاب در اين تكلم درخت بود، كه واسطه شد ميان موسى (ع) و خداى تعالى، و ظاهر آيه شورى اين بود كه تكلم كردن خدا با خلق خود به يكى از سه نحو است، يكى به وسيله رسول و مبلغ، دوم از وراى حجاب، سوم كه عاليترين مراحل تكلم است تكلم بدون واسطه و بدون حجاب است.

" أَنْ يا مُوسى‏ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ"- كلمه" أن" در اين جمله تفسيريه است، و در آن از ذات متعالى كه نامش اللَّه است خبر مى‏دهد، و او را به وصف وحدانيت و يكتايى در ربوبيت توصيف مى‏كند، و شرك را به همه انواعش به طور مطلق از او نفى مى‏كند، به اين بيان كه وقتى او را به ربوبيت براى همه عالميان ستود، و با در نظر گرفتن اينكه" رب" به معناى مالك و مدبر مى‏باشد، و مستحق است كه مملوك‏هايش او را پرستش كنند، ديگر چيزى از عالميان را باقى نگذاشته كه مربوب غير او باشد، در نتيجه ديگر ربى غير از او باقى نمانده، و معبودى سواى او نيست.

پس در آيه شريفه اجمال آن مطالبى است كه در سوره طه تفصيلش آمده، و اين ندايى كه در آيه مورد بحث به طور اجمال به معارف سه‏گانه توحيد و نبوت و معاد اشاره مى‏كند، در آنجا آنها را از يكديگر جدا كرده، در باره توحيد فرموده:" إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي"،

(1) هيچ بشرى را نمى‏رسد كه خدا با او تكلم كند، مگر از طريق وحى، يا از وراى حجاب، يا اينكه رسولى بفرستد پس او به اذن خود هر چه بخواهد وحى مى‏كند. سوره شورى، آيه 51.

(2 و 3) مجمع البيان، ج 7، ص 251.

/ 593