ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 497

روايت كرده كه گفت: امير المؤمنين (ع) فرمود: هر كس خدا را در نهان ذكر گويد، خدا را ذكر بسيار گفته، چون منافقين علنى ذكر خدا مى‏گفتند، و چون به خلوت مى‏رفتند، به ياد خدا نبودند، و خداى تعالى در باره ايشان فرموده:" يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا- با مردم ريا مى‏كنند، و خدا را جز اندكى ذكر نمى‏گويند" «1».

مؤلف: اين استفاده‏اى كه امام از آيه شريفه كرده، استفاده لطيفى است، (چون آيه شريفه ذكر علنى را اندك شمرده، كه مفهومش اين مى‏شود كه ذكر سرى ذكر كثير است).

و در خصال از زيد شحام روايت كرده كه گفت: امام صادق (ع) فرمود:

هيچ بلايى براى مؤمن سخت‏تر از اين سه بلاء نيست، كه از سه نعمت محروم شود شخصى.

پرسيد: آن سه نعمت چيست؟ فرمود: يارى مسلمان با آنچه خدا به او روزى كرده، دوم انصاف دادن و خود را جاى ديگران فرض كردن، و سوم زياد خدا را ذكر كردن، البته منظور من از ذكر بسيار گفتن، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر تنها نيست، هر چند كه آنهم ذكر خدا است، و ليكن منظور من ذكر خدا در هنگام استفاده و بهره‏مندى از حلال او، و باز ذكر خدا در هنگام برخورد به حرام او است «2».

و در الدر المنثور است كه احمد، ترمذى، بيهقى، از ابى سعيد خدرى روايت كرده‏اند كه گفت شخصى از رسول خدا (ص) پرسيد: كدام يك از بندگان خدا در روز قيامت درجه بالاترى نزد خدا دارند؟ فرمود: آنان كه ذكر خدا بسيار مى‏گويند. من عرضه داشتم: يا رسول اللَّه (ص) حتى از جهاد كنندگان در راه خدا هم بالاترند؟ فرمود: آنها كه ذكر خدا مى‏گويند، حتى از مجاهدى هم كه با شمشير خود جهاد كند، تا شمشيرش بشكند، و خود غرق خون شود، بالاترند «3».

و در كتاب علل به سند خود از عبد اللَّه بن حسن، از پدرش، از جدش حسن بن على (ع) روايت كرده كه فرمود: عده‏اى يهودى نزد رسول خدا (ص) آمدند، از همه عالمترشان مسائلى از آن جناب پرسيد، از جمله مسائلى كه پرسيد اين بود، كه چرا تو را محمد، احمد، ابو القاسم، بشير، نذير، و داعى، ناميدند؟ آن حضرت فرمود:

اما مرا داعى خواندند، چون من مردم را به دين پروردگار عز و جل خود مى‏خوانم، و اما نذيرم‏

(1) اصول كافى، ج 2، ص 501، ح 2.

(2) خصال، ج 1، ص 128، ح 130.

(3) الدر المنثور، ج 5، ص 205.

/ 593