ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 58و در سوره مريم در آيه 58 ايشان را چنين ستوده كه اينان از كسانى هستند كه خدا بر آنان انعام كرده است، در نتيجه صفات زير براى موسى جمع شده است: اخلاص، تقريب، وجاهت، احسان، صلاحيت، تفضيل، اجتباء، هدايت و انعام، كه در مورد مناسب با آنها، هر يك از اين صفات در اين كتاب مورد بحث قرار گرفته، و همچنين پيرامون معناى نبوت و رسالت و تكليم گفتگو شده است.و اما كتابى كه بر آن جناب نازل شده قرآن كريم آن را" تورات" معرفى نموده و در سوره احقاف، آيه 12 آن را به دو وصف" امام" و" رحمت" توصيف نموده، در سوره انبياء آيه 48 آن را" فرقان" و" ضياء" خوانده، در سوره مائده آيه 44 آن را" هدى" و" نور" خوانده و در سوره اعراف، آيه 145 فرموده:" وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ- برايش در الواح از هر چيزى موعظهاى، و نيز براى هر چيزى تفصيلى نوشتيم.چيزى كه هست خداى تعالى در چند جاى قرآن كريم كه او را به اوصاف مزبور ستوده، فرموده كه: بنى اسرائيل تورات را تحريف كردند، و در آن اختلاف نمودند، تاريخ هم مؤيد گفتار قرآن است، براى اينكه- به طورى كه در جلد سوم اين كتاب، در ذيل قصص مسيح (ع) گذشت- خاطرنشان كرديم كه بعد از آنكه بخت نصر فلسطين را فتح كرد و هيكل (معبد يهود) را ويران ساخت، و تورات را سوزانيد، و در سال پانصد و هشتاد و هشت قبل از ميلاد، يهود را از فلسطين به سوى بابل كوچ داد، در سال پانصد و سى و هشت قبل از مسيح، يعنى پنجاه سال بعد، كورش پادشاه، بابل را فتح نمود و به يهود اجازه داد تا به سرزمين خود، فلسطين بروند، و در آنجا" عزراى كاهن" تورات را برايشان از بر نوشت پس تورات اصلى منقرض شده و آنچه در دست است محفوظات" عزراء" است.2- آنچه از سرگذشت موسى كه در قرآن آمده.نام آن جناب از هر پيغمبرى ديگر در قرآن كريم بيشتر آمده، و- به طورى كه شمردهاند- نامش در صد و شصت و شش جاى قرآن كريم ذكر شده، و در سى و شش سوره از سورههاى قرآن به گوشههايى از داستانهايش، يا به طور اجمال و يا به تفصيل اشاره شده و در بين انبياء (ع) به كثرت معجزه اختصاص يافته، كه قرآن كريم بسيارى از معجزات باهره وى را ذكر كرده، مانند اژدها شدن عصاى او، نور دادن دستش، ايجاد طوفان، مسلط كردن ملخ، شپش، قورباغه و خون بر مردم، شكافتن دريا، نازل كردن من و نيز سلوى، و جوشاندن دوازده چشمه از يك سنگ با زدن عصا، زنده كردن مردگان، و بلند كردن كوه طور