ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 585به ايشان نداديم، كه بخوانند، و به استناد آن، اين قرآن را باطل بدانند و رسولى هم قبل از تو به سوى ايشان نفرستاده بوديم، تا انذارشان كرده باشد، و حق و باطل را بر ايشان بيان نموده باشد، و به استناد گفتههاى آن رسول، اين كتاب را باطل تشخيص دهند." وَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَيْناهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ" دو ضمير جمع اولى" قبلهم" و دومى" بلغوا" به كفار قريش و پيروانشان بر مىگردد، و ضمير جمع سومى و چهارمى به كسانى كه قبل از ايشان بودند. و كلمه" معشار" به معناى يك دهم است، و كلمه" نكير" به معناى انكار است، كه مراد از آن در آيه شريفه لازمه انكار است، نه خود آن، و لازمه انكار همان عذاب مىباشد.و معناى آيه اين است كه: كسانى كه قبل از كفار قريش از امتهاى سابق بودند، و كفار قريش ده يك آنها نيرو و شوكت ندارند، وقتى فرستادگان مرا تكذيب كردند، ديديد كه چگونه به عذاب خود گرفتارشان نمودم، ديگر گرفتارى قريش براى ما كارى ندارد، و اگر در آيه شريفه از تكلم با غير" اتيناهم" به تكلم مفرد" عذابى" التفات شده، براى بزرگ شمردن جرم آنان، و افاده سختى و هول انگيزى عذاب است." قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ" مراد از موعظه، وصيت و سفارش است، حال يا كنايه از آن است، و يا آنكه معناى تضمينى آن سفارش است" أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ" يعنى براى خدا قيام كنيد، و منظورتان جز حفظ حرمت خدا نباشد،" مَثْنى وَ فُرادى" يعنى دو بدو، و يكى يكى، و اين تعبير كنايه از تفرق، و دورى از اجتماع، و بر پا كردن غوغا است، چون غوغا فكر و شعورى ندارد، وقتى بپا شد، غالبا حق را مىميراند، و باطل را زنده مىكند." ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ"- اين جمله استينافى، و ابتداى كلام است، و حرف" ما"، در ابتداى آن نافيه است، به شهادت اينكه بعد از آن فرموده:" إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ" و ممكن هم هست آن را استفهامى و يا موصوله گرفت، و جمله" من جنة" آن موصول را بيان كند.و مراد از" صاحب شما" خود رسول خدا (ص) است، و اگر آن جناب را به اين تعبير نام برد، براى اين است كه به ياد ايشان بياورد كه اين مرد همان كسى است كه چهل سال با او همنشين بودند، در اين مدت كه فاصله بين ولادت و بعثت اوست،