صفحهى 9
و تمكين ضعفا در زمين به اين است كه مكانى و جايى به ايشان دهد كه مالك آنجا شوند، و در آن استقرار يابند، و از خليل نقل شده كه گفته: كلمه" مكان" صيغه مفعل از ماده" كون" است، كه به خاطر اينكه بسيار در زبانها جارى مىشود، آن را مصدرى بر وزن" فعال" گرفته، و فعل" تمكن و تمسكن" را از آن مشتق نمودهاند، هم چنان كه از كلمه" منزل" با اينكه مصدر نيست، فعل" تمنزل" را مشتق نمودهاند «1».
مناسبتر آن است كه: جمله" وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ ..." را حال از كلمه" طائفة" گرفته و تقدير كلام را" يستضعف طائفة منهم و نحن نريد ان نمن- فرعون طايفهاى از اهل زمين را ضعيف شمرد در حالى كه ما بر همانها كه ضعيف شمرده شدند منت مىنهيم ..." بدانيم بعضى «2» ديگر از مفسرين گفتهاند: جمله مورد بحث عطف است بر جمله" إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ". و ليكن قول اول ظاهرتر از آيه است. و كلمه" نريد" چه به احتمال اول و چه دوم حكايت حال گذشته است، يعنى با اينكه مضارع است و معناى" مىخواهيم" را مىدهد، و ليكن چون در حكايت حال گذشته استعمال شده معناى" خواستيم" را افاده مىكند.
و جمله" وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً" عطف تفسير است براى" نمن" و همچنين جملات ديگرى كه بعد از آن پى در پى آمده، همه منت مذكور را تفسير مىكنند.
و معنايش اين است كه: جوى كه ما موسى (ع) را در آن پروريديم جو علو فرعون در زمين و تفرقه افكنى وى در ميان مردم و استضعاف بنى اسرائيل بود، استضعافى كه به كلى نابودشان مىكرد، در حالى كه ما خواستيم بر همان ضعيف شدگان از هر جهت، نعمتى ارزانى بداريم كه از سنگينى آن گرانبار شوند، به اين كه خواستيم آنان را پيشوا كنيم، تا ديگران به ايشان اقتدا كنند و در نتيجه پيشرو ديگران باشند، در حالى كه سالها تابع ديگران بودند، و نيز خواستيم آنان را وارث ديگران در زمين كنيم، بعد از آنكه زمين در دست ديگران بود، و خواستيم تا در زمين مكنتشان دهيم، به اينكه قسمتى از زمين را ملك آنان كنيم، تا در آن استقرار يابند، و مالك آن باشند، بعد از آنكه در زمين هيچ جايى نداشتند، جز همان جايى كه فرعون مىخواست آنان را در آنجا مستقر كند و خواستيم تا به فرعون پادشاه مصر و هامان وزيرش و لشكريان آن دو از همين مستضعفين، آن سرنوشت را نشان دهيم كه از آن بيمناك بودند، و آن اين بود كه روزى بنى اسرائيل بر ايشان چيره شوند، و ملك و سلطنت و مال و ثروت و رسم و سنت آنان را از دستشان بگيرند، هم چنان كه خودشان
(1) مفردات راغب ماده" مكن" به نقل از خليل.
(2) روح المعانى، ج 20، ص 43.