ركن سوم- لفظ عقد - ترجمه احیاء علوم الدین جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه احیاء علوم الدین - جلد 2

أبوحامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی؛ مترجم: موید الدین محمد خوارزمی؛ به کوشش: حسین خدیوجم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




‌صفحه‌ى 142



ركن سوم- لفظ عقد


كه از ايجاب و قبولى متصل بدان چاره نيست، به لفظى از ايشان كه بر مقصود دلالت كند، امّا صريح و امّا به كنايت. و اگر گويد: اين بدان به تو دادم، بدل آن چه گفتى فروختم، و مشترى گفت:



قبول كردم، روا باشد. و اين لفظ احتمال أعارت دارد اگر در دو جامه يا دو چهار پا بود [71] و ليكن نيت احتمال را دفع كند، و صريح خصومت را قطع كننده‏تر، و ليكن به كنايت نيز ملك و حل حاصل آيد در قولى كه اختيار است.



و نبايد كه شرطى بر خلاف مقتضى عقد به بيع پيوسته شود. پس اگر شرط كند كه چيزى ديگر بيفزايد، يا مبيع را تا خانه او بردارد، يا هيزم خرد به شرط نقل به خانه او، پس همه آن فاسد باشد، مگر آن كه مزدور گيرد براى نقل به أجرتي معلوم، جداگانه از خريدن منقول.



و اگر ميانه ايشان جز دادن و استدن به فعل نباشد و لفظ بر زبان نرود، نزديك شافعى- رضى الله عنه- اصلا بيع منعقد نشود، و نزديك بو حنيفه- رضى الله عنه- اگر از محقّرات باشد منعقد شود. و ضبط محقّرات دشوار است. و اگر كار به عادات باز گذارى، مردمان در معاطات از حد محقّرات در گذشته‏اند. چه دلال نزديك بزاز مى‏آيد و از وى ديبايى كه بهاى آن ده دينار باشد مى‏ستاند و بر خريدار مى‏برد، و به نزديك بزاز باز مى‏آيد و مى‏گويد كه آن را بپسنديد. بزاز مى‏گويد: ده دينار بستان. و دلال ده دينار از خريدار مى‏ستاند و به بزاز مى‏رساند.



بزاز زر مى‏ستاند و در آن تصرف مى‏كند، و خريدار جامه مى‏برد، و ميان ايشان اصلا ايجاب و قبول نرفته. همچنين متجهّزان بر دكان بيّاع جمع مى‏شوند و متاعى كه قيمت آن مثلا صد دينار است در من يزيد مى‏باشد، پس يكى از ايشان مى‏گويد: من نود بدهم، و ديگرى مى‏گويد: من نود و پنج بدهم، و ديگرى مى‏گويد: صد بدهم. وى را مى‏گويند: بر سنج. او زر مى‏سنجد و تسليم مى‏كند و متاع مى‏ستاند، بى ايجاب و قبول. و عادتها بر اين جمله مطّرد شده است. و اين از جمله معضلات است كه علاج نمى‏پذيرد. چه احتمالات سه است:



/ 804