و اما آداب پيش آوردن طعام - ترجمه احیاء علوم الدین جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه احیاء علوم الدین - جلد 2

أبوحامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی؛ مترجم: موید الدین محمد خوارزمی؛ به کوشش: حسین خدیوجم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


‌صفحه‌ى 20


به خانه دوستى شد، آن دوست به خانه نبود، در خانه در رفت و هر چه ساخته بودند برداشت و پيش ياران برد و گفت بخوريد. و صاحب خانه بيامد و خوردنى نديد، گفتند كه فلان دوست تو همه برد. او بدان شاد شد و گفت: بغايت خوب كرد. و چون وى را ديد گفت: اگر اصحاب بار ديگر حاضر شوند همين لطف واجب بايد داشت. آداب در رفتن اين است.


و اما آداب پيش آوردن طعام




اول ترك تكلف است و آوردن ما حضر. و اگر هيچ نباشد در ملك وى، وام نبايد كرد كه آن گران آيد، و اگر چندانى باشد كه او بدان محتاج بود براى قوت خود و نفس او بدان مسامحت نكند، نبايد كه پيش آرد. يكى بر زاهدى رفت و او طعام مى‏خورد، گفت: اگر نه آنستى كه وام كرده‏ام شما را بدادمى. و يكى از سلف گفت: تكلف آن باشد كه آن چه تو خورى برادران را ندهى، بل قصد آن كنى كه در نيكويى و قيمت مزيد باشد. و فضيل گفت: انقطاع مردمان از يك ديگر به سبب تكلف است. يكى دوست خود را مى‏خواند و در تكلف مبالغت [مى‏] نمايد، و آن سبب انقطاع وى مى‏شود. و يكى از ايشان گفت: باك ندارم كه بر من كسى از دوستان بيايد كه براى وى تكلف نكنم، آن چه ما حضر باشد پيش آرم، و اگر تكلف كنم آمدن او را كراهيت دارم و از او ملول شوم. و يكى از ايشان گفت كه من بر دوست رفتمى و او تكلف كردى، وى را گفتم: در حال تنهايى نه تو اين چيزها تناول كنى و نه من، پس در حال اجتماع چرا تناول كنيم؟ اين تكلف را ببايد گذاشت و اگر نه من آمدن بگذارم. او تكلف بگذاشت به سبب آن، تا اجتماع ما دايم ماند.


و يكى از تكلف آن است كه كل آن چه دارد پيش آرد، و بر عيال ستم كند و دل ايشان برنجاند. و آمده است كه مردى امير المؤمنين على را- رضى الله عنه- بخواند، على گفت: به سه شرط اجابت كنم: از بازار چيزى نياورى، و ذخيره را دست نكنى از آن چه در خانه دارى، و عيال را نيازارى. و يكى از سلف از هر نوعى كه در خانه وى بودى چيزى پيش آوردى. و يكى گفت كه بر جابر عبد الله رفتم، او نان و سركه پيش آورد و گفت: اگر نه آنستى كه ما را از تكلف باز داشته‏اند براى شما تكلف كردمى. و يكى از ايشان گفت: اگر كسى به زيارت تو آيد، ما حضر


/ 804