اما ادبهاى باطن‏ - ترجمه احیاء علوم الدین جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه احیاء علوم الدین - جلد 2

أبوحامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی؛ مترجم: موید الدین محمد خوارزمی؛ به کوشش: حسین خدیوجم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




‌صفحه‌ى 556



اما ادبهاى باطن‏


در فصل اول بيان جمله‏اى از آن آمده است. و بر سبيل اجمال آن است كه سفر نكند، مگر چون زيادت دين او در سفر باشد. و هر گاه كه دل خود متغير يابد سوى نقصان، بايد كه توقف نمايد و باز گردد. و نبايد كه منزل او از همت او بگذرد، بل آن جا كه دل او باشد نزول كند. و در دخول هر شهرى نيت آن دارد كه پيران آن را ببيند، و بكوشد كه از هر يكى ادبى فرا گيرد و كلمه‏اى اقتباس نمايد، براى آن كه بدان منفعت گيرد، نه براى آن كه حكايت آن گويد و اظهار كند كه فلان پير را ديده است. و در هر شهرى هفته‏اى يا ده روز بيش مقام نكند، مگر آن كه پير فرمايد. و در مدت اقامت جز با درويشان صادق همنشينى نكند. و اگر قصد او زيارت برادرى باشد بيش از سه روز نباشد، كه حكم ضيافت آن است، مگر آن كه مفارقت او برادر را گران آيد. و چون قصد زيارت پيرى كند، بيش از شبانه روزى نزديك وى نباشد. و به عشرت مشغول نشود، چه آن بركت سفر او قطع كند. و چون در شهرى رفت به چيزى مشغول نشود جز زيارت پير و زيارت منزل او. پس اگر بر در خانه او باشد در نكوبد و اذن دخول نخواهد تا آن كه پير خود بيرون آيد. و چون بيرون خواهد آمد به أدب برخيزد و سلام گويد. و نزد او سخن نگويد مگر آن كه پير بپرسد. و اگر بپرسد به اندازه سؤال جواب گويد. و تا اول دستورى نخواهد، از مسئله‏اى سؤال نكند.



چون در سفر باشد ذكر اطعمه شهرها و جوانمردان و دوستانى كه آن جا دارد بسيار نگويد.



و پيران و درويشان را ياد كند. و در سفر زيارت گورهاى صالحان فرو نگذارد. و در هر ديهى و شهرى از آن بپرسد. و حاجت خود جز به اندازه ضرورت، و جز با كسى كه ازالت آن تواند، ظاهر نگرداند. و در راه ملازم ذكر حق و قرآن خواندن باشد، چنانكه غير او نشنود. و چون كسى با وى سخن گويد، ذكر بگذارد و به جواب وى مشغول شود ما دام كه با وى سخن مى‏گويد، پس به ذكر باز گردد.



و اگر نفس او از سفر يا از اقامت ملول شود بايد كه وى را خلاف كند، كه بركت در مخالفت نفس است. و چون در حضر خدمت گروهى پارسا وى را ميسر شود نبايد كه به سبب ملالت از آن خدمت سفر گزيند، چه آن كفران نعمت باشد. و هر گاه كه خود را در كميى يابد از



/ 804