تنفير از نكاح‏ - ترجمه احیاء علوم الدین جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه احیاء علوم الدین - جلد 2

أبوحامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی؛ مترجم: موید الدین محمد خوارزمی؛ به کوشش: حسین خدیوجم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




‌صفحه‌ى 50



عبادت دارى به سبب آن كه به نكاح مشغول نشدى. فرمود كه ترسى كه به سبب مهمات عيال در دل تو آيد فاضل‏تر بود از همه اعمال من. آن مرد گفت: پس چرا نكاح نكنى؟ فرمود كه مرا به زن حاجت نيست و نخواهم كه مستوره‏اى به خود فريفته كنم. و گفته‏اند كه فضل متأهل بر عزب همچنان است كه فضل مجاهد بر كسى كه مجاهده نكند، و يك ركعت متأهل فاضل‏تر از هفتاد ركعت عزب.



تنفير از نكاح‏


و اما آن چه در تنفير از نكاح آمده: پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) گفت: خير النّاس بعد المائتين الخفيف الحاذّ الّذي لا اهل له و لا ولد، اى، بهترين مردمان، پس از دويست سال، سبك بارى كم علاقت باشد كه وى را اهل و فرزند نبود. و گفت: يأتي على النّاس زمان يكون هلاك الرّجل على يد زوجته و أبويه و ولده يعيّرونه بالفقر و يكلّفونه ما لا يطيقه فيدخل المداخل الّتي يذهب فيها دينه فيهلك، اى، روزگارى آيد بر مردمان كه هلاك مرد بر دست زن و مادر و پدر و فرزند وى بود، و به درويشى وى را سرزنش كنند و به چيزى كه طاقت ندارد تكليف نمايند، پس او در كارهايى شروع نمايد كه دين او در آن برود و هلاك گردد.



و يكى از حكما گفت كه اندكى عيال يكى از دو توانگرى است، و بسيارى عيال يكى از دو درويشى است. و أبو سليمان دارانى را از نكاح پرسيدند، گفت: صبر كردن از زنان به از صبر كردن بر ايشان، و صبر كردن بر ايشان به از صبر كردن بر آتش. و نيز گفت: يگانه تنها، از حلاوت عمل و فراغت دل، آن يابد كه متأهل نيابد، كه هيچ كس را از اصحاب خود نديدم كه نكاح كرد و بر مرتبه اول خويش بماند. و نيز گفت: سه چيز است، هر كه آن را بطلبد به دنيا مايل شده باشد: طلب وجه معيشت، و نكاح، و نبشتن حديث. و حسن گفت: چون حق تعالى بنده را نيكويى خواهد، به اهل و مال مشغول نگرداند. و اين اشارتى است به قول أبو سليمان دارانى كه «هر چه تو را از خداى مشغول كند، از اهل و مال و فرزندان، بر تو مشئوم است». [26] و احمد



/ 804