صفحهى 676
خود منكر باشد، به غايت آن چه بر اوست قيام نموده باشد.
و فضيل را گفتند كه امر و نهى نكنى؟ گفت: جماعتى امر و نهى كردند و بدان كافر شدند، براى آن كه صبر نكردند بر آن چه بر ايشان رسيد.
و ثورى را گفتند كه [316] امر معروف و نهى منكر نكنى؟ گفت: چون بند بيران شود، دريا را كه تواند بازداشت؟
پس بدين دليلها روشن شد كه امر معروف و نهى منكر واجب است. و فرض آن با قدرت ساقط نشود، مگر بدانچه يك كس بدان قيام نمايد. پس ما اكنون شروط آن و شروط وجوب آن ياد كنيم. ان شاء الله تعالى.
باب دوم در اركان امر معروف و شروط آن
بدان كه حسبت عبارتى است از امر معروف و نهى منكر. و ركن در آن چهار چيز است: محتسب و كسى كه بر وى حسبت كند و چيزى كه در آن حسبت كند و نفس احتساب. و اين چهار ركن است. و هر يكى را از آن شرطهاست.
ركن اول- محتسب
و او را شرطهاست. و آن شرطها آن است كه وى مكلف و مسلمان و قادر بود. پس ديوانه و كودك و كافر از اين بيرون شود. و رعيت اگر چه از واليان مأذون نباشند در آن درآيند، و فاسقان و بندگان و زنان هم درآيند. و ما وجه اشتراط اين شرطها و اطّراح آن چه طرح كردهايم ياد كنيم.
اما شرط اول و آن تكليف است. و وجه اشتراط آن پوشيده نيست. چه بر غير مكلف امرى واجب نشود. و بدانچه ياد كردهايم اين خواستهايم كه شرط وجوب است. و اما امكان فعل و