صفحهى 186
و در خبر آمده است: من دعا لظالم بالبقاء، فقد احبّ ان يعصى الله في أرضه، اى، هر كه براى ظالمى دعا گويد به بقا، دوست داشته باشد كه خداى را در زمين او معصيت كنند. و در حديث ديگر است: انّ الله ليغضب إذا مدح الفاسق: اى، خداى- عز و جل- در خشم شود چون فاسق را بستايند. و در خبر ديگر است: من اكرم فاسقا فقد أعان على هدم الإسلام، اى، هر كه فاسقى را گرامى دارد، بر ويران كردن اسلام يارى كرده باشد.
و سفيان را نزديك مهدى بردند و در دست او درج سفيد بود. گفت: اى سفيان، دوات مرا ده تا بنويسم. گفت: بگو مرا چه خواهى بنوشت، اگر حق باشد دوات تو را دهم. و يكى از امرا از بعضى علما كه به نزديك او محبوس بودند خواست كه گلى به وى دهد تا نامهاى را مهر كند، گفت: اول نامه را به من ده تا آن چه در اوست بنگرم. پس همچنين احتراز كردندى از يارى ظالمان. و معاملت با ايشان قوىتر اعانتى است. پس بايد كه صاحب دين را تا امكان دارد از آن دور باشد.
و بايد كه مردمان نزديك وى منقسم شوند. يكى قسم آن كه با ايشان معاملت كند، و يك قسم آن كه معاملت نكند. و آن قسم كه با ايشان معاملت كند در اين زمان، بايد كه اندكتر از آن باشد كه با ايشان معاملت نكند. و يكى از سلف گفت كه مردمان را زمانى آمد كه مرد در بازار رفتى و پرسيدى كه از اين مردمان با كه معاملت كنم؟ گفتندى: با هر كه خواهى معاملت كن مگر با فلان و فلان. پس وقتى ديگر آمد، گفتندى: با هيچ كس معاملت مكن مگر با فلان و فلان. و مىترسم كه زمانى آيد كه آن هم برود، و نزديك است. و كأنّه قد كان الّذي خاف ان يكون، فانّا للَّه و انّا إليه راجعون، اى، گويا آن چه از بودن آن مىترسيدند بود، پس انّا للَّه و انّا إليه راجعون.
هفتم بايد كه در همه مجارى معاملت خود با هر يك از معاملت كنندگان مراقبت نمايد.
چه او مراقبت و محاسب است، و جواب روز حساب در هر كردارى و گفتارى ساخته دارد كه «چرا و براى چه بر آن اقدام نمودى؟» و گفتهاند: بازرگان را روز قيامت با هر مردى كه چيزى به وى فروخته باشد وقفهاى فرمايند و از هر يكى با وى حساب كنند. و يكى از ايشان گفت كه بازرگانى را در خواب ديدم، گفتم: خداى- عز و جل- با تو چه كرد؟ گفت پنجاه هزار صحيفه بر من باز