صفحهى 25
دوستان و اقامت سنت پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) در دادن طعام و شادى به دل مؤمنان رسيدن بود. و بايد [13] كه كسى را كه اجابت وى بر وى گران آيد دعوت نكند تا چون حاضر شود از حاضران به سببى از اسباب نرنجد. و بايد كه نخواند مگر كسى كه اجابت او دوست دارد. و سفيان گفت: هر كه كسى را به طعامى خواند و اجابت او دوست ندارد او را يك گناه بود، و اگر او اجابت كند دو گناه، زيرا كه او سنت پيغامبر به جاى آورده است و هر چه نيز خورده است با كراهيت او بوده، اگر بدانستى نخوردى.
و طعام دادن اعانت است متقى را بر تقوى و فاسق را بر فسق. و درزيى از ابن المبارك پرسيد كه من جامههاى پادشاهان مىدوزم، در آن هيچ بيمى هست كه من از اعوان ظالمان باشم؟
گفت: اعوان ظالم آن كسان باشند كه بر تو سوزن و ريسمان فروشند، اما تو به نفس خود از ظالمان باشى.
[ اجابت]
و اما اجابت سنتى مؤكده است، و گفتهاند كه در بعضى مواضع واجب است. پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) گفت: لو دعيت إلى كراع لاجبت و لو اهدى إلىّ ذراع لقبلت، اى، اگر مرا به پايچه بخوانند اجابت نمايم، و اگر بازويى مرا هديه فرستند قبول كنم. و اجابت را پنج أدب است:
اول آن كه توانگر را از درويش ممتاز نگرداند به اجابت كه آن از تكبر بود، از آن نهى آمده است. و براى اين بعضى از اصل اجابت امتناع نمودهاند و گفته: انتظار المرقة ذلّ. و ديگرى گفت: چون دست در كاسه ديگرى نهادم رقبه من مطوّق مذلت شد. و بعضى از متكبران توانگران را اجابت كنند و درويشان را نه، و اين خلاف سنت است. پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) دعوت بنده و دعوت درويش را اجابت فرمودى.
و حسن على- رضى الله عنهما- بر قومى از درويشان بگذشت كه ايشان به راهگذر از مردمان سؤال كردندى، و ايشان كسرهها بر يك ديگر ريخته بودند و مىخوردند، حسن