صفحهى 458
مقطوع بگيرند، و در پس تو به چشم اشارتها كنند. و از حسد در حق دوستان مرگ و حوادث روزگار را مترصد باشند. عثرات تو را در صحبت ايشان بشمرند تا در حال خشم و وحشت خود روياروى با تو بگويند.
و اعتماد مكن به دوستى كسى كه وى را نيكو نيازموده باشى، بدانچه با وى صحبت دارى در يك سراى، يا در يك موضع، تا حال عزلت و ولايت و درويشى و توانگرى او بدانى، يا رفيق سفر وى باشى، يا به درم و دينارى با وى معاملت كنى، يا در شدتى افتى كه بدو محتاج شوى. پس اگر در اين حالها وى را بپسندى اگر مه از تو باشد او را پدر دان، و اگر كه باشد پسر، و اگر همزاد بود برادر. اين است جمله آداب زندگانى به أصناف مردمان.
حقوق همسايگى
بدان كه همسايگى موجب حقهاست، بيرون حقهايى كه برادرى اسلام اقتضا كند. پس همسايه مسلمان مستحق باشد چيزهايى را كه هر مسلمانى مستحق آن بود و زيادت از آن، كه پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) گفت: الجيران ثلاثة: جار له حقّ واحد، و جار له حقّان، و جار له ثلاثة حقوق. فالجار الّذي له ثلاثة حقوق الجار المسلم ذو الرّحم، فله حق الجوار و له حقّ الإسلام و له حقّ الرّحم، و امّا الجار الّذي له حقّان فالجار المسلم الّذي له حقّ الجوار و حقّ الإسلام، و امّا الّذي له حقّ واحد فالجار المشرك، اى، همسايگان سهاند: همسايهاى كه يك حق دارد و همسايهاى كه دو حق دارد و همسايهاى كه سه حق دارد. پس همسايهاى كه سه حق دارد مسلمان خويشاوند است، چه او را حق جوار و حق مسلمانى و حق خويشاوندى است، و همسايهاى كه دو حق دارد همسايه مسلمان است كه هم حق جوار و هم حق مسلمانى دارد، و همسايهاى كه يك حق دارد همسايه مشرك است. پس بنگر كه به مجرد همسايگى مشرك را چگونه حقى اثبات فرموده است.
و پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) گفت: احسن مجاورة من جاورك تكن مسلما، اى، نيكو همسايگى كن با همسايه خود تا مسلمان باشى. و گفت: ما زال جبريل يوصيني بالجار حتّى ظننت انّه سيورّثه، اى، هميشه جبرئيل مرا به حق همسايه وصيت مىكرد تا به حدى كه گمان بردم كه او را در ميراث داخل گرداند. و گفت (صلّى الله عليه وآله وسلّم): من كان يؤمن باللّه و اليوم الآخر فليكرم جاره، اى، هر كه به