صفحهى 69
قيام نمودن بديشان پرسيده شود، و از مال او كه از كجا كسب كرد و در چه صرف گردانيد، تا بدان مطالبات همه كارها مستغرق شود، و او را نيكى نماند، و فريشتگان ندا كنند كه اين آن است كه عيال او نيكيهاى او در دنيا نيست گردانيد و امروز مرهون اعمال خويش مانده.
و گفتهاند كه اول كسى كه در قيامت به مرد تعلق سازد اهل و فرزند او بود، پس وى را در حضرت الهى بايستانند و گويند: اى پروردگار، حق ما از او بستان كه او ما را آن چه ندانيم نياموخت، و قوت ما را از حرام مىساخت، و ما نمىدانستيم. پس حق ايشان از وى طلبيده آيد. و يكى از سلف گفت كه چون ارادت خداى تعالى آن باشد كه بنده را بديى رسد، دندانها بر وى مسلط گرداند در دنيا تا وى را مىگزند. و بدين، عيال را خواسته است. و پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) گفت: لا يلقى الله سبحانه احد [37] بذنب اعظم من جهالة اهله، اى، به حضرت الهى نرسد كسى با گناهى بزرگتر از آن كه اهل وى نادان باشد.
و اين آفت عام است، كم كسى از آن خلاص يابد، مگر كه مالى موروث يا مكتسب از حلال داشته باشد كه او را و اهل او را بسنده بود و چندانى قناعت دارد كه از طلب دينارى زيادت زاجر آيد، كه اين كس از اين آفت برهد، يا پيشهور باشد و تواند كه كسب حلال كند از مباحات، به هيزم آوردن يا صيد كردن، يا در پيشهاى باشد كه به پادشاهان تعلق ندارد و تواند كه با اهل خير- و كسى كه ظاهر او سلامت باشد و بيشتر مال او حلال- معاملت كند. و ابن سالم را از نكاح پرسيدند، گفت: نكاح در زمان ما كسى را فاضلتر كه در غلبه شهوت مباشرت چون دراز گوش باشد كه ماده خر را بيند و به زدن از او باز نايستد، و نفس خود را نتواند نگاه داشتن، و هر كه نفس خود را نگاه تواند داشت ترك آن اولى.
آفت دوم آن كه به حقوق ايشان قيام نتواند نمود،
و بر خويهاى ايشان صبر نتواند كرد، و رنج ايشان نتواند كشيد. و اين در عموم كم از آفت اول است، چه، توانايى اين آسانتر از توانايى آن است، و خوى خوش داشتن با زنان و به نصيب ايشان قيام نمودن آسانتر از طلب حلال. و در اين نيز خطر است، زيرا كه راعى است و او را از رعيت بپرسند. و پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) گفت: كفى بالمرء إثما ان يضيّع من يعول، اى، مرد را اين بزه بسنده است كه عيال را ضايع