صفحهى 277
باب چهارم در كيفيت بيرون آمدن تايب از مظالم مالى
بدان كه هر كه توبه كند و در دست او مالى آميخته باشد، بر او دو وظيفة است: يكى در جدا كردن حرام و بيرون آوردن آن. و دوم در مصرف بيرون آورده. و نظر در اين دو است:
نظر اول در كيفيت جدا كردن و بيرون آوردن
بدان كه هر كه توبه كند و در مال او حرامى معلوم العين باشد، از غصب يا وديعت يا غير آن، كار او آسان است و بر او پيدا كردن حرام بود.
و اگر پوشيده بود و آميخته: يا در مالى باشد كه از ذات مثلى بود، چون دانهها و نقدها و روغنها، و يا در عينهاى متمايز، چون بندگان و جامهها و سرايها.
پس اگر در متماثلى باشد- يا در كل مال شايع، چنانكه تجارت كند و داند كه در مرابحه بعضى از آن دروغ گفته است و در بعضى راست، يا روغنى غصب كند و بر روغن خود بياميزد، يا از درمها و دانهها و دينارها باشد- پس از دو بيرون نبود: يا معلوم القدر باشد، يا مجهول القدر.
اگر معلوم القدر باشد، چنانكه داند كه يك نيمه از جمله مال او حرام است، پس بر او جدا كردن آن نيمه باشد.
و اگر مشكل شود آن را دو طريق بود: يكى گرفتن به يقين و دوم گرفتن به غالب ظن. و علما در اشتباه ركعتهاى نماز به هر دو طريق گفتهاند. و ما در نماز جز گرفتن به يقين روا نداريم.
زيرا كه اصل مشغولى ذمّت است، پس آن استصحاب كرده شود، و جز به علامتى قوى تغيير كرده نيايد. و در عدد ركعتها علامتى نيست كه بدان وثوقى باشد. اما اينجا نتوان گفت كه اصل آن است كه آن چه در دست اوست حرام است، بل مشكل است، پس گرفتن به غالب ظن از روى اجتهاد روا بود. و ليكن ورع گرفتن به يقين است. پس اگر ورع خواهد، طريق تحرّى و