صفحهى 488
را مفصل گردانيديم. و حكم اين باب همان است. پس بايد كه اول فايدههاى عزلت بيان كنيم.
[فايدههاى عزلت]
و آن منقسم بر دو قسم است: [دينى و دنياوى].
[و دينى دو قسم است]: قسم اول حاصل كردن طاعتها در خلوت به مواظبت نمودن در عبادت و فكرت و تربيت علم. قسم دوم خلاص از ارتكاب مناهى كه آدمى به مخالطت متعرض آن شود، چون ريا و غيبت و خاموش بودن از امر معروف و نهى منكر و سرايت خويهاى تباه و كارهاى پليد از همنشينان بد.
و اما دنياوى دو قسم است: يكى توانستن آن كه در خلوت كارى كند، چنانكه پيشهور در پيشه خود پردازد. و دوم از محظورها كه در مخالطت متعرض آن باشد، چون نگريستن در زهرات دنيا و اقبال مردمان بر آن، و طمع او از مردمان، و طمع مردمان از او، و منكشف شدن ستر مروت، و رنجيدن از بد خويى همنشين در مراء او، يا بد گمانى و سخن چينى و بد خواهى وى، يا رنجيدن از گرانى و سآمت از خوى بد او.
و رجوع همه فايدههاى عزلت بدين است كه گفتيم. پس ما آن را در شش فايده حصر كنيم.
فايده اول فراغت براى عبادت و فكرت و انس گرفتن به مناجات
بارى- سبحانه و تعالى- و ترك مناجات مردمان، و مشغول شدن به استكشاف اسرار الهى در كار دنيا و آخرت، و ملكوت آسمان و زمين، چه آن را فراغت بايد، و با مخالطت فراغت نتواند بود. پس عزلت وسيلت آن باشد. و براى اين يكى از حكما گفت كه هيچ كس خلوت نتواند مگر آن كه به كتاب خداى تعالى تمسك نمايد. و تمسك نمايندگان به كتاب [235] خداى تعالى آن كساناند كه از دنيا اعراض نمودهاند و به ذكر خداى تعالى بياسوده. ياد كنندگان خداى ايشانند كه حيات ايشان به ذكر خداى است، و وفات ايشان به ذكر خداى، و رسيدن به لقاى خداى به ذكر خداى. و براى اين معانى