فصل دوم- در آداب مسافران از اول حركت تا آخر باز گشتن‏ - ترجمه احیاء علوم الدین جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه احیاء علوم الدین - جلد 2

أبوحامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی؛ مترجم: موید الدین محمد خوارزمی؛ به کوشش: حسین خدیوجم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید






‌صفحه‌ى 547




داند كه مخادعه او خداى را چون مخادعه او نفس خود را محال است. پس احتراز از امثال آن بر او متعذر نشود. پس اين است سخن در اقسام سفر و نيت مسافر و فضيلت آن.




فصل دوم- در آداب مسافران از اول حركت تا آخر باز گشتن‏



و آن يازده أدب است.




اول آن كه آغاز كند از رد مظلمتها و گزاردن وامها و ساختن نفقة آن را كه بر او نفقه او لازم بود،



و ردّ وديعه اگر باشد، و توشه راه جز از حلال پاك نسازد، و چندانى توشه ستاند كه با رفيقان بدان مسامحت تواند كرد. ابن عمر گفت كه پاكى توشه در سفر از كرم مرد بود.




و در سفر از خوش سخنى و نان دهى و اظهار مكارم اخلاق چاره نباشد، كه سفر پوشيده‏هاى باطن ظاهر گرداند. و هر كه صحبت سفر را شايد، حضر را نيز شايد. و روا كه كسى صحبت حضر را شايد، اما صحبت سفر را شايسته نبود. و براى آن گفته‏اند كه چون بر كسى- معاملت كنندگان و رفيقان سفر- ثنا گويند در صلاح او بشك نبايد بود.




و سفر از اسباب دلتنگى است. و هر كه خوى خود در حال دلتنگى نكو دارد او خوشخوى باشد، و الاّ در وقتى كه كارها بر وفق غرض مساعدت كند بد خويى كم ظاهر شود. و گفته‏اند: سه كس را اگر دلتنگى كنند ملامت نبايد كرد: روزه‏دار و بيمار و مسافر.




و كمال خوشخويى مسافر آن است كه مكارى را إحسان كند و رفيقان را بدانچه ممكن بود يارى دهد [261] و هر كه منقطع شود وى را به مركوبى يا توشه‏اى اعانت كند، يا از براى او توقف نمايد. و تمام آن به مزاحى و طيبتى باشد با رفيقان در بعضى اوقات، كه در آن فحش و معصيت نباشد، تا مشقت و دلتنگى سفر بدان زايل شود.




دوم آن كه رفيقى گزيند و تنها بيرون نيايد.



چه اول رفيق بايد پس طريق. و رفيق او بايد كه از آن جمله باشد كه در دين معين بود، اگر فراموش كند ياد دهد، و اگر ياد دارد معاونت و مساعدت نمايد. چه مرد بر عادت دوست خود باشد، و او را جز به رفيق او نتوان دانست. و پيغامبر- صلّى الله عليه‏




/ 804