صفحهى 423
پس پيشتر از معرفت رابطهاى نيست، و جز از خلت درجهاى نه. و آن چه جز آن است از درجات ميان آن دو است. و حق صحبت و اخوت ياد كرديم، و آن چه وراى آن است از محبت و خلت در آن داخل شود. و تفاوت مرتبتها در آن حقهاست- چنانكه سابق شده است- به حسب تفاوت مرتبتها از محبت و اخوت تا اقصاى آن، تا بدان رسد كه موجب آن شود كه نفس و مال ايثار كند، چنانكه أبو بكر پيغامبر را كرد، و چنانكه أبو طلحه به تن خود وى را ايثار كرد، و نفس خود را وقايه شخص عزيز او گردانيد.
و ما اكنون مىخواهيم كه حق برادرى اسلام، و حق خويشاوندى، و حق مادر و پدر، و حق همسايگى، و حق ملك- اى ملك يمين- ياد كنيم، چه حقوق ملك نكاح ياد كردهايم در «كتاب آداب نكاح».
حقوق مسلمان
حق او آن است كه چون وى را ببيند سلام گويد، و چون بخواند پاسخ دهد، و چون عطسه كند وى را دعا گويد، و چون رنجور شود عيادت به جاى آرد، و چون وفات كند در جنازه او حاضر شود، و چون بر او سوگند خورد سوگند او را راست گرداند، و چون نصيحت خواهد از نصيحت دريغ ندارد، و چون غايب باشد به ظهر الغيب او را رعايت كند، و براى او آن دوست دارد كه براى نفس خود. و اين همه در اخبار و آثار آمده است. انس روايت كرد كه پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) مرا گفت: أربع من حقّ المسلم عليك: ان تعين محسنهم و ان تستغفر لمذنبهم و ان تدعو لموتاهم و ان تحبّ تائبهم، اى، چهار چيز از حق مسلمان بر تو واجب است: آن كه نيكو كار ايشان را يارى دهى و براى گناهكار ايشان آمرزش خواهى و براى مردگان ايشان دعا گويى و تايب ايشان را دوست دارى. و ابن عباس گفت در تفسير قول خداى تعالى: رُحَماءُ بَيْنَهُمْ، اى، نيكان ايشان براى بدان ايشان، و بدان ايشان براى نيكان دعا گويند. چون بد نيك را بيند گويد: اللّهمّ بارك له فيما قسمت له من الخير و ثبّته عليه و انفعنا به. و چون نيك در بد نگرد بگويد: اللّهمّ اهده و تب عليه و اغفر له.