صفحهى 16
و جمع كردن آب در آن، و ايستادن آب دهنده، و به رفق ريختن آب تا بر كسى نچكد، و صاحب منزل بايد كه به نفس خود آب بر دست مهمان ريزد. و مالك در حق شافعى- رضى الله عنهما- همچنين كرد، اول آن چه بر وى آمد و گفت: تو بدين منزعج مشو كه خدمت مهمان فرض است.
ششم آن كه در اصحاب ننگرد و خوردن ايشان را مراقبت نكند كه ايشان را شرم آيد،
بل چشم را فرو خواباند و به نفس خود مشغول شود، و پيش از دوستان دست نكشد كه ايشان را از خوردن حشمت آيد، بل دست را در كار [8] دارد و اندك اندك تناول كند تا فارغ شوند، و اگر طعام اندك باشد، در آغاز توقف نمايد و اندك خورد تا چون ايشان توسّع كنند در آخر با ايشان بخورد. بسيار كس از صحابه بر اين جمله كردهاند. و اگر به سببى امتناع نمايد، بايد كه عذرى بگويد تا شرم از ايشان مندفع شود.
هفتم آن كه چيزى كه غير او مستقذر دارد نكند،
و دست در كأسه نيفشاند، و سر سوى لقمه نبرد، و چون چيزى از دهن بيرون آرد، روى از طعام بگرداند و آن را بر دست چپ بگيرد، و لقمه چرب را در سركه نزند، و سركه را در چربى نزند، كه بود كه غير او را كراهيت آيد، و لقمهاى كه گزيده باشد در خوردنى و سركه نزند، و سخنى كه قاذورات را ياد دهد نگويد. و باللّه التوفيق.
باب سوم در آوردن طعام پيش دوستان و زايران
فضيلت تقديم طعام
و آن را فضيلت بسيار است. جعفر محمد صادق- رضى الله عنهما- گفت: چون با دوستان بر مايده نشينيد ديرتر بباشيد، كه آن ساعتى است كه بر شما از حساب عمر گرفته نيابد. و حسن گفت: هر نفقهاى كه مرد بر نفس خود و مادر و پدر و آن كسانى كه دون ايشانند كند بر آن