صفحهى 18
باطن آن از ظاهر ديده شود، آن، آن كس را بود كه سخن نرم گويد و طعام دهد و به شب نماز كند در آن حال كه مردمان خفته باشند. و گفت: خيركم من اطعم أخاه حتّى يشبعه و سقاه حتّى يرويه، بعّده الله تعالى من النّار سبع خنادق ما بين كلّ خندقين مسيرة خمسمائة عام، اى، هر كه برادر خود را نان و آب دهد تا از هر دو سير شود، حق تعالى وى را به هفت خندق از آتش دور گرداند، به ميان هر دو خندق پانصد سال راه باشد.
و اما ادبهاى آن
بعضى أدب در درون رفتن است، و بعضى أدب در پيش آوردن طعام.
در درون رفتن
آن سنت نيست كه قصد قومى كند، بر آن جمله كه وقت طعام ايشان را چشم دارد پس در وقت خوردن در رود، كه آن ناگهان رفتن است، و آن منهى است: قال الله تعالى، لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرِينَ إِناهُ، اى، در خانههاى پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) درمرويد مگر آن كه شما را دستورى دهد براى طعامى، در آن حال كه هنگام آن وقت رسيد آن را چشم نداشته باشيد. و در خبر است: من مشى إلى طعام لم يدع إليه مشى فاسقا و اكل حراما، اى، هر كه ناخوانده سوى طعامى رود فاسق رفته باشد و حرام خورده باشد. و ليكن رونده چون چشم نداشته باشد، اتفاق افتد كه ايشان را در طعام خوردن يابد، حق او آن است كه نخورد تا آن گاه كه وى را بفرمايند، و چون گفتند بخور، بنگرد: اگر داند كه از سر دوستى و موافقت گويند، بخورد، و اگر داند كه از شرم مىگويند، بايد كه نخورد، بل عذرى و علتى تقرير كند.
اما اگر گرسنه باشد و قصد يكى از دوستان كند تا وى را طعام دهد و وقت خوردن را انتظار ننمايد، در آن باكى نيست. پيغامبر (صلّى الله عليه وسلّم) و أبو بكر و عمر- رضى الله عنهما- به خانه أبو الهيثم تيّهان و أبو ايوب انصارى رفتهاند براى طعام، در حالى كه گرسنه بودند. و در رفتن در مثل اين حال يارى دادن آن مسلمان باشد بر دريافتن ثواب نان دهى، و آن عادت سلف بوده است.