ام الفضل دختر حارث نيز نامه اى به اميرالمؤ منين على عليه السلام بدين مضمون نوشت : طلحه و زير و عايشه از مكه خارج شدند و قصد عزيمت به بصره را دارند. مردم را به جنگ و دشمنى با تو ترغيب تشويق مى كنند، خداى تعالى يار تو است و به زودى بر آنان پيروز و غالب مى شوى .اميرالمؤ منين على عليه السلام چون از مسافرت طلحه و زبير و عايشه به بصره آگاه شد، محمد بن ابى بكر برادر عايشه را به حضور طلبيد و گفت :آيا شنيده اى كه خواهر تو عايشه چه انديشه و چه خيالى در سر دارد؟ اول اينكه از خانه خويش كه خداى سبحان او را امر به به استقرار در آن كرده خارج شده .دوم اينكه طلحه و زبير را به مخالفت با من تحريض كرد، و جمعيتى را نيز مهيا كرده تا به جانب بصره براى جنگ و منازعه حركت كنند.محمد بن ابى بكر گفت : خداى تعالى يار و ياور تو و پيروزى از آن توست . مسلمانان در خدمت و ركاب تو هستند و جاى نگرانى نيست به فضل الهى بر همه آنان پيروز مى شويم .على عليه السلام با آواز بلند اصحاب و ياران خود را فرا خواند، همگى در مسجد جمع شدند، حضرت به آنان فرمود: