نامه ام الفضل - جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت - نسخه متنی

محمد بن علی ابن اعثم؛ مترجم: احمد روحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ام سلمه گفت : اگر تو نشنيده اى از خاله ات عايشه بپرس تا به تو بگويد، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در حق على عليه السلام فرمودند: على خليفتى عليكم فى حياتى و مماتى فمن عصاه فقد عصانى . على خليفه من در حيات و بعد از حيات است ، هر كسى او را عصيان كند مرا عصيان كرده است .

اى عايشه ! آيا تو اين سخن را در حق على عليه السلام از زبان مبارك آن حضرت صلى الله عليه و آله شنيده اى و گواهى مى دهى ؟ عايشه گفت : آرى همين سخن را در حق على بن ابى طالب عليه السلام شنيده ام .

ام سلمه گفت : اى عايشه ! حالا كه مى دانى ، پس چرا بر على عليه السلام شورش مى كنى و فريب فتنه گران را مى خورى ، از خداى تعالى بترس ، و بر حذر باش از آن كلمه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

لا تكونى صاحبة كلاب و حواءب و لا يغرنك الزبير و طلحه فانهما لايغنيان عليك من الله شيئا.

اى عايشه ! از آن كه سگان حواءب بر وى بانگ زدند نباش و طلحه و زبير تو را نفريبند كه هيچ سودى برايت ندارد.

اى عايشه ! اين كلمات مبارك مصطفى صلى الله عليه و آله را فراموش ‍ مكن .

عايشه چون اين سخنان را از ام سلمه شنيد، او را خوش نيامد، و آزرده خاطر از نزد او بيرون رفت .

آن گاه با طلحه و زبير و جماعتى از بنى اميه و عده اى از مردم مكه به سوى بصره حركت كرد.

نامه ام سلمه به اميرالمؤ منين على عليه السلام چون مخالفان على عليه السلام به سئى بصره حركت كردند، بلافاصله ام سلمه (رضى الله عنه ) نامه اى بدين مضمون به اميرالمؤ منين على عليه السلام نوشت .

سلام عليكم و رحمة الله ، اميرالمؤ منين على عليه السلام بداند كه طلحه و زبير و عايشه جماعتى از پيروان آنان به همراهى عبدالله بن عامر به بهانه خونخواهى عثمان بن عفان به سوى بصره حركت كردند، خداوند تو را از شر آنان حفظ فرمايد.

اگر خداى تعالى زنان را از جهاد و بيرون رفتن از خانه نهى نمى كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله هم بر اين معنى سفارش نمى فرمود من كه ام سلمه ام شمشير بر مى داشتم و در ركاب تو مى جنگيدم و هر چه مى فرمودى ، اطاعت مى كردم ، اكنون كه چنين عذرى دارم ، فرزند عمر بن ابى سلمه كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله او را فراوان دوست داشت به خدمت تو مى فرستم ، تا در ركاب تو به هر كارى اشاره فرمايى اطاعت كند. (15) نامه را پيچيد و به پسر خود عمر داد و او را به خدمت اميرالمؤ منين على عليه السلام فرستاد. عمر بن ابى سلمه مردى پارسا و عالم و عاقل بود. اميرالمؤ منين على عليه السلام او را پذيرفت و نامه نوشتن ام سلمه را تحسين كرد و عفت ، صلاح ، سلامت و عقل و ديانت او را ستود.

نامه ام الفضل

ام الفضل دختر حارث نيز نامه اى به اميرالمؤ منين على عليه السلام بدين مضمون نوشت : طلحه و زير و عايشه از مكه خارج شدند و قصد عزيمت به بصره را دارند. مردم را به جنگ و دشمنى با تو ترغيب تشويق مى كنند، خداى تعالى يار تو است و به زودى بر آنان پيروز و غالب مى شوى .

اميرالمؤ منين على عليه السلام چون از مسافرت طلحه و زبير و عايشه به بصره آگاه شد، محمد بن ابى بكر برادر عايشه را به حضور طلبيد و گفت :

آيا شنيده اى كه خواهر تو عايشه چه انديشه و چه خيالى در سر دارد؟ اول اينكه از خانه خويش كه خداى سبحان او را امر به به استقرار در آن كرده خارج شده .

دوم اينكه طلحه و زبير را به مخالفت با من تحريض كرد، و جمعيتى را نيز مهيا كرده تا به جانب بصره براى جنگ و منازعه حركت كنند.

محمد بن ابى بكر گفت : خداى تعالى يار و ياور تو و پيروزى از آن توست . مسلمانان در خدمت و ركاب تو هستند و جاى نگرانى نيست به فضل الهى بر همه آنان پيروز مى شويم .

على عليه السلام با آواز بلند اصحاب و ياران خود را فرا خواند، همگى در مسجد جمع شدند، حضرت به آنان فرمود:

/ 136