نامه على عليه السلام به طلحه و زبير - جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت - نسخه متنی

محمد بن علی ابن اعثم؛ مترجم: احمد روحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيت المال مسلمانان ملحق مى كنم .

خزيمة بن ثابت از دوستان اميرالمؤ منين على عليه السلام از جاى برخاست و گفت :

هر چه اميرالمؤ منين فرمود، عين صدق و حق محض است . به خدا سوگند آن جماعت در حق تو حسد مى ورزند. آنان هم عهد شكن هستند و هم مكر مى كنند، اما بحمدالله كه شجاعت تو زيادتر از زبير است و علم تو افزون تر از دانش و حزم طلحة بن عبيدالله و هم افراد تو مطيع تر از افراد عايشه هستند و مال دنيا را محلى چندان نيست . مال او از ظلم جمع شده است لاجرم در فساد و جهل صرف مى شود.

نامه على عليه السلام به طلحه و زبير

وقتى لشكر اميرالمؤ منين على عليه السلام با بيست هزار نفر در مقابل لشكر طلحه و زبير كه سى هزار نفر بودند، قرار گرفت ، على عليه السلام نامه اى به آنان نوشت كه مضمونش چنين است :

اى طلحه و زبير! شما مى دانيد كه من به خلافت رغبتى نداشتم حتى از پذيرفتن آن ابا داشتم و قبول نمى كردم ، اما مردم مرا وادار به پذيرفتن خلافت كردند و شما هر دو راضى به خلافت و بيعت مردم با من بوديد، هيچ قوه و قهريه و اجبارى بر بيعت شما با من نداشتم .

كسى هم شما را اجبار و الزام نكرد تا بيعت كنيد، اگر بر فرض هم با اكراه با من بيعت كرده باشيد، كه من به حكومت و حاكميت اقدام كنم ، وظيفه ولايتى خويش را بر شما انجام مى دهم . وظيفه ظاهرى شما اظهار اطاعت و متابعت از دستورات بود، نه اينكه مسلمانان را بر ضد من بشورانيد و بر روى من شمشير بكشيد اما تو اى زبير! كه سرو سروان قريشى و تو اى طلحه كه شيخ مهاجران هستى ! بيعت نكردن آسان تر و بهتر بود تا مخالفت و عهد شكنى و جنگ .

اما از اشعار و گفتارتان كه عثمان را تو كشتى ، تعجب مى كنم ! كه تهمتى بس ‍ ناروا بر من است . حاضرم طايفه اى از مردان بى طرف مدينه كه امروز نه مدر موافقت من و نه در مصاحبت شمايند، بين ما حكم باشند و مشاهدات خود را تقرير كنند تا مشخص شود، كدام يك در كشت عثمان سعى و تلاش ‍ داشت ، همچنين بدانيد وارث خون عثمان فرزندان او هستند، نه شما و عايشه . هرگاه فرزندان عثمان به خلافت من اقرار كنند و مطيع دستورات شوند دعوى قاتلان پدرشان را پيش من آورند، من بر اساس عدل و شريعت محمدى صلى الله عليه و آله حكم و قصاص اجرا مى كنم .

اى طلحه و زبير! شما را به خون خواهى عثمان چه كار! شعار مردم فريبى سرداده كه عثمان مظلوم كشته شد در حالى - شما دو نفر از مهاجرين هستيد و عثمان مردى از بنى عبد مناف است . اگر او را به حق يا ناحق كشتند، ميان شما قرابت و مواصلتى نيست ، پس چرا ادعاى بى جا مى كنيد و در اين امر مبالغه داريد، و عهد و پيمان خود را شكستيد و بيعت را نقض ‍ كرديد و همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله عايشه را از خانه خارج كرديد و مردم را به جنگ من تحريض و تشويق مى كنيد.

نامه على عليه السلام به عايشه

بسم الله الرحمن الرحيم ، اما بعد، اى عايشه ! بر خداوند رسولش صلى الله عليه و آله عصيان كردى و از خانه ات خارج شدى ، و كارى را طلب مى كنى كه خداى تعالى تو را از آن فراغت داده است و كمان مى كنى براى اصلاح كار مسلمين از خانه بيرون آمدى .

اى عايشه ! به من جواب ده ، زنان را با لشكر كشيدن چه كار! گمان مى كنى كه وارث خون عثمان هستى ، و خون عثمان را طلب مى كنى ؛ ميان تو عثمان چه خويشاوندى و قرابتى است ؟ عثمان مردى از بنى اميه و تو از بنى تميم هستى . بدان ، گناه تو كه از خانه بيرون آمدى و خود دو ديگران را در معرض ‍ فتنه افكندى زيادتر از گناه قاتلان عثمان است .

مى دانم به تشخيص خويش اين ادعا را نمى كنى ؛ بلكه تو را وادار كردند، و به هيجان و خشم آوردند. اى عايشه ! از خدا بترس ، و به منزل خويش باز گرد و در پرده بنشين كه بهترين وظيفه زنان است .

خطبه حسن بن على عليه السلام

چون طلحه و زبير نامه اميرالمؤ منين على عليه السلام را خواندند، در جواب چيزى نوشتند، بلكه براى او پيغامى به اين مضمون فرستادند:

/ 136