معاويه بار ديگر از اصحاب خويش به نام حارث بن نمر تنوخى ^(105) را فرا خواند و هزار سوار از مبارزان شام را به او سپرد و فرمان داد به بلاد جزيره رود، هر كسى در اطاعت و بيعت و دوستى اميرالمؤ منين على عليه السلام است به قتل برساند و اموال آنان را غارت كند.طرفداران معاويه به جانب جزيره روان شدند و در آن حوالى قبيله بنى تغلب كه از دوستان و شيعيان اميرالمؤ منين على عليه السلام بودند غارت كردند و هشت نفر را به اسارت گرفته به شام مراجعت كردند.پس مردى از اهل جزيره به نام عتبة ، على ، اقوام و خويشان خود از بنى تغلب را جمع كرده به قصد منبح آمدند. آنان از پل فرات عبور كردند اهالى شام از طرفداران معاويه را به تلافى اموال خود غارت كردند و با غنايم زيادى به بلاد جزيره برگشتند، سپس عتبه قصيده غرايى سروده براى معاويه فرستاد:چون خبر غارت اهالى جزيره به سمع اميرالمؤ منين على عليه السلام رسيد نامه اى به اين مضمون براى معاويه نوشت .اما بعد، اى معاويه ! خداى تعالى عادلى است كه ظلم و جور نمى كند و عزيزى است كه مغلوب نشود، احسان را با احسان پاسخ مى دهد، بر آنچه از ظلم و جور و عدوان از بندگان سر زند بصير و خبير است ، اى معاويه ، تو براى دنيا خلق نشدى زندگى ابدى هم نخواهى يافت . عاقبت طعم مرگ را خواهى چشيد و به ديدار پروردگار