اما بعد، افضل كارها آن است كه مردم آن را تحسين كنند.اى معاويه ! از دنيا بر حذر باش ، دل بر جهان و حكومت آن نبند، نعمت دنيا را دوام ثابت نيست و فرح و شادى پايان مى يابد. چه بسا افرادى به ناحق حكومتى را صاحب شدند و ايام قليل از آن تمتعى يافتند.عاقبت به عذابى غليظ مبتلا شدند، از روزى بر حذر باش كه بر گذشته عمر تاءسف نخورى و از گذشته پشيمان نشوى ، پس پيروى شيطان نكن . تعجب مى كنم ، مرا به حكم قرآن مى خوانى ، در حالى كه از اهل قرآن و حكم آن نيستى . اين پيشنهاد تو خدعه و حيله اى آشكار است ، ولى ما هميشه تابع حكم قرآن بوديم و هستيم و هر كسى به حكم قرآن راضى نباشد در ضلالت عظيم و گمراهى آشكار باشد.معاويه نامه اميرالمومنين على عليه السلام را خواند و جوابى به اين مضمون نوشت :اما بعد، خداى تعالى ما و شما را عافيت عنايت فرمايد، غرض ما از جنگ ، طلب خون عثمان بود، نمى خواستم خون عثمان آن را فرو گذارم و با تو سازش مداهنه كنم ، اگر در مسير اين جنگ كشته مى شدم ، جاى بسى سعادت بود كه نامى نيكو براى خويشتن به يادگار مى گذاشتم ، چون اين جنگ به درازا كشيد و جمعى انبوه از دو طرف كشته شدند، مصلحت ديدم كه قرآن ميان من تو حاكم باشد، لذا تو را به كتاب خدا خواندم تا بين ظالم و مظلوم فرق گذارد و سنت قرآن را احيا كنيم .سپس اميرالمؤ منين على عليه السلام نامه اى به عمروعاص نوشت :آرايش دنيا زيباست ، هر كسى اندك چيزى از دنيا به دست آورد، حرص و طمع او زيادتر مى شود و چنان به كسب دنيا پردازد كه هرگز سير نشود. اما سرانجام همه آنچه را كسب كرده بگذارد و برود. عاقل آن است كه دل به مال دنيا نبندد و بر زخارف آن مغرور نشود و از ديگران پند گيرد.اى عمروعاص ! در راه باطلى كه انتخاب كردى اصرار مورز و پاداش اخروى را ضايع نگردان و بيش از اين معاويه را در باطلش حمايت و يارى نكن . والسلام . ^(97)
جواب عمروعاص به اميرالمؤ منين على عليه السلام
مواعظ بليغ و نصايح عميق شما را به سمع طاعت بايد ستود، هر كسى با خصم خود به حكم قرآن رضايت داده باشد، انصاف كرده ، ما در اين منازعت به حكم قرآن راضى هستيم اى ابو الحسن ! تو هم به آن راضى با* بعد از مكاتبات و مقالات ، اشعث بن قيس به نزد على عليه السلام آمد و گفت : يا اميرالمومنين ! مى بينم كه لشكر عراق به حكم قرآن راضى شدند و از اين كه معاويه آنان را به كتاب خدا خواند شادمان و مسرورند، اگر اجازه فرمايى به نزد معاويه روم از او بپرسم كه در چه فكرى است و چه انديشه اى دارد حضرت فرمود: