7- جنايت بُسر بن ارطاة - جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت - نسخه متنی

محمد بن علی ابن اعثم؛ مترجم: احمد روحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى اهل يمن ! به من خبر رسيده ، كه راه اختلاف و تفرقه در پيش گرفتيد و بر عامل من عبيدالله بن عباس اعتراض و نافرمانى داريد. البته بعد زا بيعت و اطاعت چنين روشى در پيش گرفتيد، از خدا پروا داشته باشيد و طريق اطاعت و متابعت و مسير هدايت را رها نكنيد، من از جرم و خيانت جاهلان مى گذرم ، عدل و احسان را در حق شما فرو نگذارم ، هر كسى متابعت كند به خدا احسان كرده است و هر كسى مخالفت كند وزر و وبال آن به گردن خودش برگردد. و ما ربك بظلام للعبيد. ^(110) والسلام .

نامه را به مردى از قبيله همدان به نام حسين بن نوف داد تا به اهل يمن برساند او نامه را براى اهل يمن خواند، سپس به شهرى از شهرهاى يمن به نام جند رفت ؛ اهل جند قبلا نامه اى به معاويه نوشته و از او خواسته بودند تا امير و نماينده اى براى آنان بفرستد.

فرستاده على عليه السلام نامه را براى آنان خواند و سپس گفت : بدانيد اگر از مخالفت و عصيان باز نگرديد، اميرالمؤ منين على عليه السلام يزيد بن انس ‍ را با سواران انبوهى به سوى شما مى فرستد، از خدا بترسيد، گرد فتنه و فساد نگرديد با خليفه رسول امين صلى الله عليه و آله و امام راستين مخاصمه و قتال نكنيد.

جماعتى از اكابر و اشراف آنان سخن آغاز كردند و گفتند:

اى حسين بن نوف نصايح تو را شنيديم و بيش از ما را به اطاعت على بن ابى طالب عليه السلام نخوان كه هنوز در بيعت عثمان بن عفان هستيم ، برو به على عليه السلام بگو آماده جنگ باشد و لشكرى كه مى خواهد بفرستد تعجيل فرمايد، تا شمشير بين ما حاكم باشد.

آنگاه اهل يمن نامه اى با اين مضمون به معاويه نوشتند:

يا اميرالمؤ منين ! شتاب كن و عجله فرما، هر چه سريعتر نماينده اى بر ما بفرست تا با تو بيعت كنيم ، اگر ما را حمايت نكنى ، ما ناچارا از على بن ابى طالب عليه السلام عذر خواهى مى كنيم تا لشكرى نيرومند از عراق بر سر ما نفرستد.

7- جنايت بُسر بن ارطاة

معاويه پس خواندن نامه اهل جند، بُسر بن ارطاة را كه يكى از فراعنه شام بود فرا خواند و چهار هزار ^(111) نفر از نخبگان و بيرحمان شام را به او سپرد و گفت : اهل يمن به مخالفت على بن ابى طالب عليه السلام و موافقت ما برخاستند، از طريق مكه و مدينه به جانب يمن روان شو، به هر شهرى كه وارد شدى على بن ابى طالب عليه السلام و شيعيان او را سخنان درشت بوى و كار را بر ايشان سخت بگير سپس به بيعت ما بخوان ؛ اگر به بيعت ما در آمدند، آنان را نيكو دار وگرنه در قتل و غارت كوتاهى نكن تا به سرزمين يمن برسى .

^(112) بُسر بن ارطاة با چهار هزار سوار بيرحم از شام به طرف يمن روان شد. اول به مدينه رفت ، ابوايوب انصارى عامل اميرالمؤ منين على عليه السلام در مدينه بود وقتى خبر آمدن بُسر را شنيد، از ترس جان از مدينه گريخت .

اهل مدينه با ورود بُسر در خارج شهر به استقبال او رفتند.

بُسر با ديدن آنان گفت : اى روسياهان ! اين شهر موضع هجرت سيدالمرسلين و خاتم النبيين است و منازل خلفا راشدين است . شكر نعمت گزارديد، حق پيشوايان را رعايت نكرديد و خليفه مسلمين را ميان ما كشتند و شماها ناظر و شاتم و بعضى قاتل و خائن بوديد و او يارى نداديد، به خدا سوگند با شما چنان كنم كه هرگز فراموش نكنيد.

اى اشرار انصار و دوستان يهودان ، شما را بنى نجار و بنى دينار و بنى سالم و بنى زريق ، بنى ديلم ، بنى عجلان و بنى طريق خوانند، اينك با شما كارى كنم كه سينه مومنين از كينه ديرين شفا يابد.

بُسر وارد مدينه شد بار ديگر بر منبر نشست و همان نوع سخنان گفت و اهل مدينه را ملامت و نكوهش و تحقير نمود.

حويطب بن عبدالعزى برخاست و گفت : اى امير! آرام باش ، اين شهر نبى شهر خويشاوندان و ياران توست و اين جماعت ، صحابه محمد مصطى صلى الله عليه و آله هستند و بعضى از اينها انصار دين خدايند و قاتل عثمان نيستند، از خدا بترس و بيش از اين ما را مرنجان .

/ 136