حركت على عليه السلام به جانب نهروان - جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جنگ های امام علی(علیه السلام) در پنج سال حکومت - نسخه متنی

محمد بن علی ابن اعثم؛ مترجم: احمد روحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هستيم .

نامه را مهر كرده به فرستاده اميرالمؤ منين عليه السلام دادند، عبدالله بن ابى عقب نامه را به خدمت على عليه السلام آورد و آنچه بين او و آن قوم گفته و شنيده شد بيان داشت .

حركت على عليه السلام به جانب نهروان

اميرالمؤ منين عليه السلام چون از تسليم و اطاعت آنان ماءيوس شد، با سواران خويش به جانب نهروان حركت كرد، به نزديكى نهروان رسيد، سوارى از جانب نهروان مى آمد، على عليه السلام پرسيد: از خوارج چه خبر دارى ؟ گفت : آن جماعت چون شنيدند با لشكرى قوى به سوى آنان مى آيى از نهروان عبور كرده ، گريختند.

اميرالمؤ منين فرمود: آيا آنان را ديدى از نهروان عبور كردند.

گفت : آرى ديدم .

اميرالمؤ منين فرمود: نه اين چنين نيست ، به خدايى كه محمد مصطفى صلى الله عليه و آله را فرستاد، اين جماعت از نهروان عبور نمى كنند، غير از ده نفر، همه كشته و هلاك مى شوند و از اصحاب من هم كمتر از ده نفر شهيد مى شوند. اين عهدى معهود و قضاى مكتوب است .

اميرالمؤ منين در نهروان فرود آمد، در حالى كه خوارج شمشير كشيده و در مقابل لشكر على عليه السلام ايستادند و شعار لا حمك الا لله مى دادند.

على عليه السلام فرمود: من هم منتظر حكم الله هستم ، سپس لشكر خويش ‍ را صف آرائى كرد. بار ديگر عبدالله بن عباس را فرمود تا در ميان دو صف بايستد و از آنان بخواهد چه مى گويند و چه مى خواهند؟ عبدالله بن عباس به نزد لشكر آنان ايستاد و گفت :

اى قوم ! چرا با على بن ابى طالب عليه السلام دشمنى مى كنيد و به جنگ او برخاسته ايد، چرا در بين اصحاب آن حضرت اختلاف و تفرقه به پا كرديد . گفتند: اى ابن عباس ! چرا حله يمانى و لاس لطيف به تن كردى ما براى جنگ آمديم و لباس رزم پوشيديم .

عبدالله گفت : لباس را فرو گذاريد و علت مخالفت و مخاصمت با اميرالمؤ منين على عليه السلام را بيان كنيد.

گفتند: على بن ابى طالب عليه السلام را بگو بيايد تا شرح حال بگوييم .

اميرالمؤ منين عليه السلام سخنان آن جماعت را شنيده بر اسب نشسته در مقابل آنان ايستاد و سلامى گفت .

سپس فرمود: اى مردم ! من على بن ابى طالبم ، چرا در حق من دشمنى روا مى داريد، و به محاربه و جنگ قيام كرده ايد؟ گفتند: دليلى چند موجب مخالفت با شما شد؛ اول اين كه : در جنگ جمل وقتى پيروز شديم اجازه ندادى از اهل بصره و اصحاب جمل اسير بگيريم و اموال آنان را به غنيمت بگيريم .

دوم اين كه : در صفين در زمان نوشتن پيمان نامه ، به تقاضاى معاويه كه خواستار حذف نام اميرالمؤ منين على عليه السلام شد موافقت كردى و نام اميرالمؤ منين را محو ساختى ، اگر تو اميرالمؤ منين و خليفه بر حق بودى چرا نام خويش را پاك كردى ؟ سوم : در امرى كه حق تو بود حكميت قرار دادى ، چرا درباره خلافت و حقانيت خويش حكم و داور منصوب كردى ؟ اميرالمؤ منين هر يك را چنين جواب نيكو داد:

اگر اهل بصره را اسير نگرفتم چون رسول صلى الله عليه و آله خدا بعد از فتح مكه ، زن و فرزند آنان را اسير نكرد و اموال آنان را به غنيمت نگرفت ، در حالى كه اهل مكه مشرك بودند، ولى اهل بصره مسلمان و من اسير گرفتن زن و فرزند مسلمان و غنيمت كردن اموال آنان را جايز ندانستم .

اما گفتيد نام خويش را در پيمان نامه پاك كردم . مى دانيد در صلح حديبه وقتى ابوسفيان به كلمه رسول الله صلى الله عليه و آله اعتراض كرد آن حضرت نام رسول الله صلى الله عليه و آله را حذف كرد و نام مبارك محمد صلى الله عليه و آله را نوشت و من با تاءسى از پيامبر در پيمان حكميت به دنبال اعتراض معاويه نام اميرالمؤ منين را حذف كردم و على بن ابى طالب عليه السلام را به جايش نوشتم .

اين كه مى گويد چرا در اين كار حكم قرار دادى ، بدانيد محمد مصطفى صلى الله عليه و آله ، سعد بن معاذ

/ 136