قرآن بيش از هر چيز روى يكتاپرستى و توحيد در ((عبادت )) تكيه دارد و آن را نتيجه توحيد در خـلق و امـر مـى شـمـرد. وقـتـى مـعـلوم شـد كه در كار اين جهان ، چه در جهت آفرينش و چه در جهت كـارگـردانـى و تـدبـير آن ، هيچ كس و هيچ چيز جز خدا دست اندر كار نيست و همه پديده هستند و نقشى را ايفا مى كنند كه از جانب ((نقش آفرين )) به آنان سپرده شده است ، وقتى معلوم شد كه همه موجودات و پديده هاى جهان ، خورشيد و ماه و ستارگان ، ابر و باد و باران ، رعد و برق ، آب و خـاك و آتـش ، انـسـانـها و فرشتگان ، همه و همه وابسته و در فرمان اويند، ديگر نيايش و پرستش در برابر اين كارگزاران فرمانبردار يا تصوير و مجسمه آنها چه معنايى دارد؟! ((يا اَيُّهاَ النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذى خَلَقَكُمْ وَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونََ اَلَّذى جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ فـِراشـا والسَّمـآءَ بـِنـآءً وَ اَنـْزَلَ مـِنـَالسَّمآءِ ماءً فَاَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقا لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ اَنْدادا وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ))(17)اى مـردم ! خدايتان را بپرستيد كه شما و پيشينيان شما را آفريده است ، باشد كه به راه تقوا درآيـيـد، آنـكـه زمـين را زير پايتان گسترده و آسمان را ساخته و از آسمان آبى فرستاده و به وسـيـله آن مـيـوه هـايـى بـه عـنـوان روزى بـراى شـمـا بـيـرون آورد، حال كه اين حقايق را مى دانيد ديگر براى خدا هم طرازانى قرار ندهيد.پرستش و نيايش اگر به خاطر اظهار نياز باشد، مخصوص خداست ، چون او همه كاره جهان است و تنها اوست كه مى تواند نيازها را برآورد:((بـگـوآيـابـه جـاى خـداچـيـزى رانـيـايـش كـنـيـم كـه بـراى مـانـه سـودى دارد ونـه زيـانـى .))(18)و اگـر بـه خـاطـر رازگـويـى و شـيـفـتـگى و شيدايى ، يك موجود ناقص در برابر زيبايى و كـمـال يـك مـوجود كامل باشد باز هم مخصوص خداست ، چون تنها اوست كه شايسته چنين ((عشق و شيدايى )) است .((اَلْحـَمـْدُلِلّهِ رَبِّ الْعـالَمـيـنََ اَلرَّحـْمـنِ الرَّحـيـمَِ مـالِكِ يـَوْمـِالدّيـنَِ اِيـّاكَ نـَعـْبـُدُ وَ اِيـّاكـَ نَسْتَعينُ))(19)ستايش مخصوص خدا، پروردگار جهانيان است ، همان مهربان مهرورز، دارنده روز پاداش ، تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى خواهيم .بـنـابـرايـن سـتـايـش و رازگـويـى ، نـيايش و نيازخواهى و پرستش ، و نمازخوانى ، همه از آن خداست .
توحيد در اطاعت
وقتى آدمى هستى موجودات و خود را جلوه اى از اراده خدا و خود را همواره محتاج و نيازمند به درگاه او يـافـت و تـنها خدا را شايسته پرستش ، ستايش و نيايش دانست ، از دستورات و فرمانهاى خدا پيروى مى كند و فقط خدا را شايسته پيروى مى داند.تـوحـيد در اطاعت ، تسليم بى قيد و شرط، در برابر دستورات خدا و زيرپا گذاردن هر امر و دسـتـورى اسـت كـه در جـهـت معصيت و نافرمانى خداوند باشد. توحيد در اطاعت ، ثمره توحيد در عـبـادت اسـت . مـوحـد، تـنـهـا از خدا پيروى مى كند و اطاعت از پيامبر و امام نيز، همان اطاعت خداست (20)، اطاعت از پدر و مادر نيز، به دستور خداست ولى اين اطاعت ، مطلق نيست ، و مشروط به اين است كه شامل نافرمانى خداوند نشود.(21)
توحيد در محبت و ولايت
بـالاتـريـن مـحـبـت و شديدترين دوستى موحد به خداوند تعلق دارد، تا آنجا كه به او عشق مى ورزد و با اين عشق زندگى مى كند. دوستى پيامبر و امام و مؤ منان يا پدر و مادر نيز، از دوستى او ريشه مى گيرد،