مساءله شفاعت ، يكى از مسائل مهم دينى و اعتقادى مربوط به قيامت است كه آيات و روايات زيادى دربـاره آن رسـيـده اسـت . بـديـهـى اسـت بحث مفصّل درباره شفاعت و آوردن تمام آيات و روايات مـربـوط بـه آن ، در ايـن درس نـمـى گـنـجـد، از ايـن رو بخشى ازآنها رابه اختصار، مورد بحث وبررسى قرارمى دهيم .
معناى سفاعت
((وَالشَّفاعَةُ الاِْنْضِمامُ اِلى اخَرٍ ناصِراً لَهُ وَ سائِلاً عَنْهُ))(241)شـفـاعت در لغت عبارت است از منضم شدن كسى به ديگرى ، به منظور يارى كردن او و از طرف او تمنّايش را درخواست كردن .در شـفـاعـت ، شـفـاعـت كـنـنـده كـسـى است كه در نزد خداوند، منزلتى دارد و شفاعت شونده ، بنده گنهكار است كه مرتكب گناه شده ومورد بخشش الهى قرار مى گيرد.
شفاعت درامور تكوينى و تشريعى
شـفـاعـت در امـور تـكـوينى آن است كه خداوند امور عالم را به واسطه اسبابى افاضه مى كند، مـانـنـد رزق ، امـنـيـت ، شـفـاى بـيـمـار؛ زيـرا آفـريـدگـار حـكـيـم ، نـظـام هـسـتـى را بـر اسـاس علل واسباب ، استوار ساخته است ، چنانكه امام صادق (ع ) مى فرمايد:((اَبَى اللّهُ اَنْ يُجْرِىَ الاَْشْياءَ إِلاّ بِاءَسْبابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَىْءٍ سَبَباً))(242)خـداونـد امـتـنـاع دارد از ايـنـكـه امـور عـالم را بـه جـريـان انـدازد مـگـر از راه وسايل و اسباب ؛ از اين رو براى هرچيزى سببى قرار داده است .شـفـاعـت درامـور تـشـريـعـى آن اسـت كـه نـيـاز روحـى انـسـان بـه هـدايـت يـافـتـن بـه واسـطـه ارسال رسولان و انزال كتابهاى آسمانى برآورده مى شود.خـلاصـه ايـنـكـه ، دردنيا اين اسباب ، شفيع و واسطه رسيدن فيض الهى به ما هستند و درآخرت نـيـز وضـع بـه همين منوال خواهد بود و فيض و بخشش الهى ، از راه شفاعت به افراد مى رسد. البـتـه اعـتـقـاد بـه شـفـاعـت در صـورتـى شـرك اسـت كـه شـفـيـع را در شـفـاعـت مستقل پنداريم اما اگر بگوييم شفاعت شفيع به اذن خداست ، ديگر شرك معنا ندارد.بنابراين ، ايراد كسانى كه شفاعت را شرك مى دانند، بى مورد است ، چرا كه واسطه قراردادن شفيعان در آخرت ، مثل رو آوردن به علل طبيعى در اين عالم است .