رابطه حسن فعلى و حسن فاعلى - مبانی اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی اندیشه اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارزيـابـى اسـت : يـكـى از نـظـر بـازتـاب آن عـمـل در جـهـان خـارج واثـرى كه درجامعه بشرى برجا مى گذارد، و ديگرى از نظر انگيزه ها و عـوامـلى كـه شـخـص را بـه انـجـام عـمـل واداشـتـه اسـت . در يـك نـظـر مـى بـيـنـيـم كـه ايـن عـمـل چـه اثـرات مـثـبـت يـا مـنفى ، هنجار يا ناهنجارى در جامعه داشته است و شعاع آثار آن تا چه حـدودى را در نـور ديـده اسـت ، امـا در نظر ديگر بدنبال كشف اين مطلبيم كه شخص از انجام اين عـمـل چـه قـصدى داشته است و چه اهدافى را دنبال مى كرده است . با اين توضيح معلوم مى شود كـه يـك عـمـل ممكن است از يك نظر خوب و پسنديده و از نظر ديگر ناهنجار و ناپسند باشد و يا ايـن كـه در هـر دو جـنـبـه نـيـك و هـنجار، يابد و ناهنجار باشد. كارهاى انسان از نظر شعاع اثر سودمند يا زيانبارى كه دارند در عرصه جامعه انعكاس مى يابد و گاهى در تاريخ به ثبت مى رسـنـد.

افـراد بـشـر درباره آن قضاوت كرده و آن را ستايش يا نكوهش مى كنند. ولى هدفى كه شخص در نظر داشته است و بازتابى كه در حوزه جان و حيطه روح او داشته است ؛تنها در عالم ملكوت روشن مى شود.

بنابراين ، حسن فعلى يعنى ارزشمندى عمل از نظر اثرى كه درجهان خارج و اجتماع بشرى دارد وحـسـن فـاعـلى يـعـنـى ارزشـمـنـدى جـهـت عـمـل و انـگـيـزه اى كـه در دل شخص بوده و هدفى كه در نظر داشته است .

رابطه حسن فعلى و حسن فاعلى

حـسـاب حـسـن فـعـلى و حـسـن فـاعلى به كلى از هم جدا نيست و اگر انسان بخواهد از نظر معنوى تـكـامـل يـابـد ايـن كـافـى نيست كه به گوشه انزوا وكنج عزلت بخزد و كار به كار اجتماع نـداشـتـه بـاشد، بلكه بايد پر تلاش و فعال به تعهدات اجتماعى و مسؤ وليتهاى تاريخى بپردازد. ولى كار مفيد اجتماعى هنگامى در تكامل روحى ومعنوى انسان اثر مثبت مى گذارد كه روح بـا انـجـام آن عـمـل سـيرى معنوى انجام دهد، از منزل خود خواهى و هواپرستى خارج شود و قدم در كوى اخلاص و صفا بنهد.

رابـطـه حسن فعلى باحسن فاعلى ، مانند رابطه بدن با روح است . يك موجود زنده تركيبى از روح و بـدن اسـت . بـايـد در پـيـكـر عـمـلى كـه حـسـن فـعـلى دارد، حـسـن فـاعـلى دمـيـد تـا آن عـمـل زنـده شـود و حـيـات يـابـد. بـايـد كـار نـيـك را بـا انـگـيـزه خـدايى انجام داد تا هم شخص تكامل معنوى يافته باشد و هم جامعه از آن بهره اى مضاعف برده باشد.

تفاوت اساسى قوانين الهى و بشرى

يـكـى از تفاوتهاى اساسى قوانين الهى با قانونهاى بشرى همين است كه قوانين الهى دو بعد دارد بـعـد درونـى و بـعـد بـيـرونـى امـّا قـوانـيـن بـشـرى بـه نـظـام روحـى و تـكـامـل معنوى افراد كارى ندارد. وقتى دولتى براى مصالح كشور اقدام به وضع ماليات مى كـنـد، هـدفـش تـنـهـا بـدسـت آوردن پـول وتـاءمين هزينه هاى عمومى است . دولت كارى ندارد كه پـرداخـت كـنـنـده مـاليـات چـه نـيـّتـى دارد و بـا چه انگيزه اى ماليات مى دهد؟ آيا با رضايت و عـلاقـمـنـدى مـاليـات مـى دهـد يـا از روى نـاچـارى ؟ هـدف دولت تـنـهـا گـرفـتـن پول است ، حتى اگر پرداخت كننده ماليات ناسزا بگويد باز منظور دولت عملى شده است .

هـمـچـنـيـن وقـتـى بـراى دفـاع از كـشـور سربازانى را به زير پرچم احضار مى كند به نيّت سـربـازان كـارى نـدارد. او مـى خـواهـد سـربـاز در مـيـدان جـنـگ با دشمن نبرد كند. براى دولت تـفـاوتـى نمى كند كه سرباز با ميل و رغبت بجنگد يا از ترس مجازات سنگين كوتاهى در جنگ نبردش براى خودنمايى باشد يا به انگيزه حماسه ها و تعصب هاى قومى ، قبيله اى و ميهنى يا براى دفاع از حق و حقيقت .

ولى در قـوانـيـن الهى چنين نيست . در اينجا بايد ماليات وسربازى همراه با نيت خالص و قصد قـربـت بـاشـد. اسـلام عمل را همراه با روح مى خواهد، اگر كسى زكات بدهد ولى ريا در آن راه داشـتـه بـاشـد، پـذيـرفـتـه نـيـسـت . اگر به جهاد برود و قصد خودنمايى داشته باشد مورد قـبـول واقـع نـمـى شـود.

مـكـتـب الهـى سـربـازى مـى خـواهـد كـه از دل و جـان سـرباز باشد. سربازى كه نداى ((اِنَّ اللّهَ اشْتَرىَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوا لَهُمْ بـِاَنَّ لَهـُمُ الْجـَنَّة ))(219) را پـذيـرفـتـه اسـت وآيـه ((قـُلْ هـَلْ تـَرَبَّصـُونَ بـِنـا اِلاّ اِحـْدَى الْحُسْنَيَيْنِ))(220) شعار پيكارش باشد.

/ 94