حـسـاب حـسـن فـعـلى و حـسـن فـاعلى به كلى از هم جدا نيست و اگر انسان بخواهد از نظر معنوى تـكـامـل يـابـد ايـن كـافـى نيست كه به گوشه انزوا وكنج عزلت بخزد و كار به كار اجتماع نـداشـتـه بـاشد، بلكه بايد پر تلاش و فعال به تعهدات اجتماعى و مسؤ وليتهاى تاريخى بپردازد. ولى كار مفيد اجتماعى هنگامى در تكامل روحى ومعنوى انسان اثر مثبت مى گذارد كه روح بـا انـجـام آن عـمـل سـيرى معنوى انجام دهد، از منزل خود خواهى و هواپرستى خارج شود و قدم در كوى اخلاص و صفا بنهد.رابـطـه حسن فعلى باحسن فاعلى ، مانند رابطه بدن با روح است . يك موجود زنده تركيبى از روح و بـدن اسـت . بـايـد در پـيـكـر عـمـلى كـه حـسـن فـعـلى دارد، حـسـن فـاعـلى دمـيـد تـا آن عـمـل زنـده شـود و حـيـات يـابـد. بـايـد كـار نـيـك را بـا انـگـيـزه خـدايى انجام داد تا هم شخص تكامل معنوى يافته باشد و هم جامعه از آن بهره اى مضاعف برده باشد.
تفاوت اساسى قوانين الهى و بشرى
يـكـى از تفاوتهاى اساسى قوانين الهى با قانونهاى بشرى همين است كه قوانين الهى دو بعد دارد بـعـد درونـى و بـعـد بـيـرونـى امـّا قـوانـيـن بـشـرى بـه نـظـام روحـى و تـكـامـل معنوى افراد كارى ندارد. وقتى دولتى براى مصالح كشور اقدام به وضع ماليات مى كـنـد، هـدفـش تـنـهـا بـدسـت آوردن پـول وتـاءمين هزينه هاى عمومى است . دولت كارى ندارد كه پـرداخـت كـنـنـده مـاليـات چـه نـيـّتـى دارد و بـا چه انگيزه اى ماليات مى دهد؟ آيا با رضايت و عـلاقـمـنـدى مـاليـات مـى دهـد يـا از روى نـاچـارى ؟ هـدف دولت تـنـهـا گـرفـتـن پول است ، حتى اگر پرداخت كننده ماليات ناسزا بگويد باز منظور دولت عملى شده است .هـمـچـنـيـن وقـتـى بـراى دفـاع از كـشـور سربازانى را به زير پرچم احضار مى كند به نيّت سـربـازان كـارى نـدارد. او مـى خـواهـد سـربـاز در مـيـدان جـنـگ با دشمن نبرد كند. براى دولت تـفـاوتـى نمى كند كه سرباز با ميل و رغبت بجنگد يا از ترس مجازات سنگين كوتاهى در جنگ نبردش براى خودنمايى باشد يا به انگيزه حماسه ها و تعصب هاى قومى ، قبيله اى و ميهنى يا براى دفاع از حق و حقيقت .ولى در قـوانـيـن الهى چنين نيست . در اينجا بايد ماليات وسربازى همراه با نيت خالص و قصد قـربـت بـاشـد. اسـلام عمل را همراه با روح مى خواهد، اگر كسى زكات بدهد ولى ريا در آن راه داشـتـه بـاشـد، پـذيـرفـتـه نـيـسـت . اگر به جهاد برود و قصد خودنمايى داشته باشد مورد قـبـول واقـع نـمـى شـود.مـكـتـب الهـى سـربـازى مـى خـواهـد كـه از دل و جـان سـرباز باشد. سربازى كه نداى ((اِنَّ اللّهَ اشْتَرىَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوا لَهُمْ بـِاَنَّ لَهـُمُ الْجـَنَّة ))(219) را پـذيـرفـتـه اسـت وآيـه ((قـُلْ هـَلْ تـَرَبَّصـُونَ بـِنـا اِلاّ اِحـْدَى الْحُسْنَيَيْنِ))(220) شعار پيكارش باشد.