مـسـؤ وليت ، تعهد، ايثار، فداكارى و شهادت ، واژه هايى زيبا هستند كه در تاريخ مبارزات ملت هـا، بـر سـرزبـانـهـا اسـت و هـمـه مـكـتـب هـا پيروان خود را به آن فرا مى خوانند.اما با كمترين تـاءمـل و دقـت مـعلوم مى شود كه تنها در پرتو ايمان به معاد و قيامت ، اين كلمات معناى حقيقى و مـفهوم واقعى خود را مى يابند و چنين باورى است كه شعله احساس مسؤ وليت را در جان افراد مى افروزد وتعهد و وظيفه را از لقلقه زبان ، به عمق جان مى كشاند.مـكـتـب هـاى مـادى و بـشـرى ، وقـتـى مـى خـواهـنـد مـسـؤ وليـت و تـعـهـد را در دل پـيـروان خـود تـقـويـت كـنند، آنها را در مقابل وجدان جامعه ، مردم ، محرومان ، تاريخ و... مسؤ ول مـى دانـنـد. ولى از آن جـهـت كـه ايـن حـرفـهـا فـقـط بـا احـسـاسـات افـراد سـروكـار دارد و عقل را قانع نمى كند، نمى تواند آن احساس مسؤ وليت واقعى را در درون افراد، بيافريند.در مكتب آسمانى ، در پرتو ايمان به خدا و اعتقاد به روز پاداش و جزا، همه اين تعهدات بطور روشـن جـلوه گـر مـى شـونـد زيـرا در حـقـيـقـت ، انـسـان تـنـهـا در مـقـابـل خـداونـد مـسـؤ ول اسـت و در بـرابـر او بـايـد پـاسـخـگـوى اعمال و رفتار خود باشد و اين مسؤ وليت واقعى است كه مى تواند پشتوانه همه تعهدات فردى و اجتماعى انسان باشد.
ج ـ پشتوانه عدالت اجتماعى
احـسـاس مـسـؤ وليـت در مـقـابـل خـداونـد، ايـمـان بـه پـاداش و كـيـفـر اخـروى و حـسـابرسى همه اعـمـال و كـردار انـسـان در دادگاه عدل الهى و قيامت ، از افراد بشر انسانهايى متعهد مى سازد و مـوجـب مى شود كه شخص ، خودش ناظر و مراقب رفتار و كردارش باشد. از آن رو كه ايمان دارد در مـقـابـل اعـمـال خـويـش مـسـؤ ول اسـت و بـايـسـتـى در دادگـاه قـيـامـت پـاسـخـگـوى اعـمـال خـويـشـتـن بـاشـد. او مـى دانـد كـه حـسـابـى در كـار اسـت و از ريـز و درشت اعمالش سؤ ال مى شود:((فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهَُ و مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ))(161)هـر كس به اندازه ذره اى كار نيك انجام دهد آن را مى بيند و هركس به مقدار ذره اى بدى كند آنرا خواهد