پيام غدير - مبانی اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی اندیشه اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با فرود آمدن اين آيه ، پيامبر فرمود:

((اَللّه اكبر، بر اكمال دين و نعمت سرشار، بر خشنودى خدا از انجام رسالت من و ولايت و رهبرى على .))(105)

در شواهدالتنزيل آمده است :

آن روز، پـس از ايـنـكـه فـرزنـد ابـوطـالب بـه ولايـت بـرامـت بـه وسـيـله رسول خدا معرفى شد.((عمر)) به امام گفت :

((اى فرزند ابوطالب ، گوارايت باد كه بر هر فردمؤ من ولايت و رياست يافتى .))

پيام غدير

بـرخى كه مى بينند سند حديث غدير صحيح و استوار است ، خواسته اند صراحت و گويايى آن را با ايجاد احتمال و سؤ ال خدشه دار كنند و پيام آن را تحريف نمايند، گفته اند:

شايد، كلمه ((مولى )) در حديث غدير به معناى دوست باشد ومعناى سرپرستى راندهد.

پـاسـخ : اين سخن با روايات فراوانى كه در اين زمينه وارد شده ، ناسازگار است . علاوه بر ايـن كـه شـواهـد و نـشـانـه هـاى بـسـيـارى دلالت بـر ايـن داردكـه در ايـن حـديث ، جز همان معناى سرپرستى منظور نيست .

شواهد و نشانه ها

الف ـ پـيـامـبـر گـرامـى (ص ) قـبل از جمله ((مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ))، عبارتى فرمود كه مقصودش را از كلمه ((مولى )) مى رساند ((اَيُّهَا النّاسُ، مَنْ اَوْلَى النّاسِ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ؟)) مردم ، چه كسى نسبت به مؤ منان از خودشان مقدمتر و سزاوارتر است ؟

معناى اولويت پيامبر(ص ) آن است كه خواسته وى ، برخواسته ديگران مقدم است وبر مردم از هر جهت ولايت و سرپرستى دارد. اين ولايت گسترده وعام را، پيامبر از سوى خداونداحراز كرده است . هماهنگى و تناسب و نيز پيوند معنوى سخنان پيامبر در غدير، اقتضا مى كند كه كلمه ((مولى )) هـمـان مـعـنـاى ((اولى )) را داشـتـه بـاشـد كـه در فـرازهـاى قبل بيان فرموده است .

ب ـ چكامه هاى زيبا و سرودهاى شيوايى كه شاعران ، پيرامون واقعه غدير سروده اند، همه به روشـنـى دلالت دارنـد كـه مـنـظـور از كلمه مولى ، همان امامت ، ولايت و سرپرستى عام امام است . ((حـسـان بـن ثـابـت )) شـاعـر رسـول خـدا، درهـمـان روز از پـيـامـبر اجازه خواست وفرازهايى از سخنرانى او را در قالب شعر ريخت . قسمتى از آن سروده چنين است :

  • ((فَقالَ لَهُ قُمْ يا عَلِىُّ فَاِنَّنى فَمَنْ كُنْتُ مُوْلاهُ فَهذا وَلِيُّهُ هُناكَ دَعَا اللّهُمَّ والِ وَلِيَّهُ وَ كُنْ لِلَّذى عادا عَلِيّاً مُعادياً))(106)

  • رَضيتُكَ مِنْ بَعْدى اِماماً وَ هادِياً فَكُونُوا لَهُ اَتْباعَ صِدْقٍ مُوالِياً وَ كُنْ لِلَّذى عادا عَلِيّاً مُعادياً))(106) وَ كُنْ لِلَّذى عادا عَلِيّاً مُعادياً))(106)

پيامبر به او فرمود:

اى عـلى بـرخـيـز كـه من پس از خود تو را امام و پيشوا برگزيدم . هركس كه من مولاى او هستم ، عـلى مـولاى اوسـت پـس بـراى او پـيـروانـى راسـتين و دوستدارانى واقعى باشيد. پروردگارا، دوستدارش را دوست بدار و آن كه با او دشمنى ورزد دشمن شمار.

هم چنين امير مؤ منان در اشعارى كه براى معاويه نوشته است ، چنين مى فرمايد:

وَاَوْجَبَ لى وِلايَتَهُ عَلَيْكُمْ رَسُولُ اللّهِ يَوْمَ غَديرِ خُمٍ(107)

پيامبر خدا در روز غدير خم ولايتش را براى من ، برشما واجب كرد.

ج ـ پـيـامـبر گرامى در آغاز سخنانش ، از رحلت خود سخن مى گويد و در نهايت على (ع ) را به عنوان ولى و امام بعد از خود، به مردم معرفى مى كند.

/ 94