تـاكـنون ديدگاه آيات وروايات را درباره مساءله امامت دانستيم . در اين درس به بررسى شيوه هاى تعيين امام مى پردازيم .اهـل سـنـت مـى گويند كه پيامبر گرامى ، براى خود وصى و جانشينى تعيين نكرده است ومساءله رهـبـرى امـت وتـعـيـيـن خـليـفـه بـه خـود مـردم واگـذار شـده اسـت . زيـرا بـه گـفـتـه آنـان رسـول خـدا(ص ) در اين زمينه چيزى نگفته و بايد خود مردم به تعيين خليفه پيامبر اقدام كنند و شيوه هايى را براى اين منظور پيشنهاد كرده اند.
1ـ امامت انتخابى
يـك روش بـراى گـزيـنـش امـام ايـن اسـت كـه مـردم فـرد معينى را به امامت و خلافت برگزينند. ((قاضى ماوردى )) دانشمند اهل سنت مى نويسد:((...دانشمندان در تعيين افرادى كه در اين گزينش بايد شركت داشته باشند اختلاف نظر دارند؛ گـروهـى بـر آنـنـد كـه انتخاب امام ، بايد توسط جمعى از صاحبنظران ملت از هر شهر و ديار صـورت پـذيـرد تـا چـنـيـن گـزيـنـشـى مـورد پـذيـرش همه افراد امت واقع شود. ولى بيعت با ابـوبـكر، بطلان اين نظر را روشن مى سازد. زيرا در انتخاب او به خلافت ، تنها كسانى راى موافق دادند كه درآنجا حضور داشتند و اين عده منتظر نشدند تا ديگران نيز در انتخابات شركت كنند ونظر بدهند.))(109)مـنـظـور مـاوردى ايـنـسـت كـه تنها افرادى كه در ((سقيفه بنى ساعده )) حضور داشتند، نسبت به انـتخاب ابوبكر به خلافت اقدام و با وى بيعت كردند و منتظر ساير صحابه و سرشناسانى مانند عباس عموى پيامبر، على بن ابى طالب ، داماد و پسر عموى آن حضرت و ساير بنى هاشم كـه در مدينه حضور داشتند، نشدند. تا چه رسد به صاحبنظران و بزرگان امت ، در مكه ،يمن ، يـمـامه ، بحرين و ديگر شهرهاى كشور اسلامى ، كه نظر آنان را هم در اين مورد جويا شوند و مـوافـقت آنها راجلب كنند. بالاخره در اينكه چه كسانى و چند نفر از امت بايد در تعيين امام شركت داشته باشند تا از راءى آنان امامت حاصل آيد، سه نظر وجود دارد:الف ـ ماوردى مى نويسد:((گروهى مى گويند كه حداقل افرادى كه بايد در گزينش امام دخالت داشته باشند، پنج تن از صـاحـب نـظـران امـت اسـت كـه هـمه آنها به امامت يك نفر راءى داده و در اين گزينش اتفاق نظر داشته باشند.يـا اينكه يكى از آنها، با موافقت چهارتن ديگر، يك نفر را به خلافت و امامت برگزيده و با او بيعت كند.دليـل ايـن گـروه ايـن است كه بيعت ابوبكر، توسط پنج تن از صاحبنظران امت كه در اين مورد بـاهـم اتـفـاق نـظـر داشـتـنـد، صـورت پـذيـرفـت . از آن پس ، ساير مردم از آنها پيروى و با ابـوبـكـر بيعت كردند. اين پنج نفر عبارتنداز: عمربن خطاب ، ابوعبيده جراح ، اسيدبن حضير، بشيربن سعد و سالم آزاد شده ابوحذيفه .ديگر اين كه عمر، گزينش خليفه پس از خود را، بر عهده شوراى شش نفره گذاشت و مقرر داشت تا با موافقت پنج نفر، يك نفر از خودشان را، به خلافت برگزينند.)) ب ـ گـزينش امام بوسيله سه نفر صورت مى گيرد. بدين ترتيب كه يكى از آنها با شخصى بـيـعـت مى كند و دو نفر ديگر بر اين انتخاب رضايت مى دهند. و همين مقدار هم براى انتخاب امام ، كـافـى اسـت . چنين گزينشى همانند عقد ازدواج است كه براى تحقق آن به يك نفر ((عاقد)) و دو نفر ((شاهد)) نياز است .(110)ج ـ امـامـت بـا گـزيـنـش يـك نـفـر هـم حـاصـل مـى شـود. بـه دليل اينكه عباس عموى رسول خدا به على بن ابيطالب ـ رضوان الله عليهما ـ گفت :((دسـتـت را دراز كـن با تو بيعت كنم تامردم بگويند كه عموى پيامبر با پسر عموى آن حضرت بيعت كرد وآن