1ـ ثبات و تغيير - مبانی اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی اندیشه اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

البـتـه اگـر شباهت هايى بين دو جهان وجود دارد، تفاوتهايى هم در آنها ديده مى شود. جنبه هاى مـشـتـرك زندگى دنيا وزندگى آخرت اين است كه هر دو زندگى حقيقى و واقعى هستند، در هر دو لذت ، رنج ، سرور و اندوه وجود دارد، البته براى بهشتيان رنج واندوه نيست همچنانكه دوزخيان لذت و سـرور نـدارنـد. در هـر دو، انـسـان بـا بـدن ، انـدامـهـاى كامل ، اعضا وجوارح زندگى مى كند. اما با اين همه جنبه هاى مشترك ، تفاوتهايى اساسى و مهم در اين دو نوع زندگى به نظر مى آيد.

بـراى نـشان دادن تفاوتهايى كه بين اين دونوع زندگى وجود دارد؛ مثالى در دست نيست . زيرا هـر مـثـالى كـه بياوريم ناگزير آن از عالم دنيا خواهد بود وتابع قوانين دنياست .ولى براى تقريب به ذهن مى توان دنياو آخرت را به عالم رحم و دنيا تشبيه كرد.

طـفـل در رحم يك نوع زندگى دارد وپس ازتولد ازنوعى ديگر از زندگى برخوردار مى گردد. يـك وجـه مـشـتـرك ايـن دونوع زندگى اينست كه در هر دو تغذيه هست . امّا نحوه تغذيه جنين ، با كـودك پـس از تـولد فـرق مـى كـند. جنين در رحم مادر مانند يك گياه زندگى مى كند. به وسيله بـنـدنـاف از خـون مـادر تـغـذيـه مـى كـنـد. ريـه هـا تـنفسى انجام نمى دهند ودستگاه گوارش او فـعـاليـتـى نـدارد. ولى بـه مـحـض ايـن كـه چـشـم بـديـن جـهـان مـى گـشايد نظام زندگى اش متحول مى شود، بايد با ريه هايش نفس بكشد واز راه دهان غذا بخورد.

جهان آخرت هم نسبت به دنيا چنين حالتى دارد. در هر دو جهان زندگى هست ، ولى زندگى درآنجا قـوانـيـن و نظاماتى دارد غير ازآنچه دراينجا جريان دارد. اينك براى ترسيم دورنمايى از جهان آخرت ،به برخى از اين تفاوتها اشاره مى كنيم .

1ـ ثبات و تغيير

در ايـن جـهـان حركت و تغيير و دگرگونى و تحول وجود دارد. كودك جوان مى شود سپس پا به سـن كـمـال مـى نـهـد وسرانجام به پيرى مى رسد. نو ها كهنه و كهنه ها از رده خارج مى شوند. ولى در جـهـان آخـرت پـيـرى و فـرسـودگـى وجود ندارد و مرگى هم در كار نيست . اينجا خانه زوال و فناست و آنجا خانه ثبات و قرار:

((وَاِنَّ الاْ خِرَةَ هِىَ دارُالْقَرارَ))(206)

همانا آخرت خانه ثبات (وهميشگى ) است .

2ـ زندگى خالص و ناخالص

در ايـن عالم مرگ و زندگى باهم آميخته است . در اينجا جمادات ، گياهان و حيواناتى هستند و هر يـك بـه ديـگـرى تـبـديـل مـى شـونـد. جـسـمـى كـه هـم اكـنـون انـدام مـا را تـشـكـيـل مـى دهد، زمانى جماد بوده است و بار ديگر نيز به جمادى باز خواهد گشت . زندگى و مرگ در اين دنيا در هم آميخته اند، اما در آخرت چنين نيست . آن جهان سراسر زندگى و لبريز از حيات است . حتى زمين آخرت ، درختان و گياهان آن ، همگى حيات دارند:

((وَاِنَّ الدّارَ الاْ خِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوانُ))(207)

و فقط خانه آخرت ، خانه اى است كه زنده است .

در آخـرت حـتـى انـدامـهـاى انـسـان درك و شـعور دارند و سخن مى گويند. هر يك از اندام و اعضا، كـارهـايـى را كـه انجام داده است بازگو مى كند. زبان دروغ وفريب بسته مى شود و بردهانها مهر زده مى شود.

((اَلْيـَوْمَ نـَخـْتـِمُ عـَلى اَفـْواهـِهـِمْ وَ تـُكـَلِّمـُنـا اَيـْديـهـِمْ وَ تـَشـْهـَدُ اَرْجـُلُهـُمْ بـِمـا كـانـُوا يَكْسِبُونَ))(208)

امـروز بـر دهـانـهـايشان مهر مى زنيم و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان برآنچه انجام داده اند، گواهى مى دهند.

((وَقالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا اَنْطَقَنَا اللّهُ الَّذى اَنْطَقَ كُلَّ شَىْءٍ))(209)

و به پوستهاى بدن خود مى گويند: چرا به ضرر ما گواهى داديد؟ پاسخ مى گويند: خدايى كه همه چيز را به سخن آورده است ما را به سخن در آورد.

/ 94