تفاوت دنياو آخرت - مبانی اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی اندیشه اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داناست .

((اَيَحْسَبُ الاِْنسانُ اَنْ لَنْ نَجْمَعَ عِظامَهَُ بَلى قادِرينَ عَلى اَنْ نُسَوِّىَ بَنانَهُ...))(203)

آيـا انـسـان مـى پـنـدارد كـه مـا اسـتـخـوانـهـايـش را جـمـع نـخواهيم كرد؟! آرى ، قدرت داريم كه سرانگشتانش را آراسته سازيم .

2ـ بـعـضـى از آيـه هـا بـيـانـگـر ايـن اسـت كـه انـسـان از دل خاك و از ميان قبر برخاسته و براى حساب خواهد آمد:

((وَنُفِخَ فِى الصُّورِ فَاِذا هُمْ مِنَ الاَْجْداثِ اِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ))(204)

در صور دميده شود. پس ناگهان از قبرها بسوى پروردگار خود ميشتابند.

روشن است كه تعبيراتى چون بيرون آمدن از قبرها، زنده شدن استخوانهاى پوسيده وبدنى كه به خاك تبديل شده ، به صراحت بيان مى كنند كه حيات مجدد انسان ، با همين بدن خواهد بود.

كدام بدن محشور مى شود؟

جـهـان آفـريـنـش لبـريز از حركت ، تحول و تكامل است . سلولهاى بدن انسان همواره تغيير مى كـنـنـد و جـاى خـود را بـه سـلولهـاى جـوان ديـگـرى مـى دهـنـد. تا آنجا كه مى گويند در هر هشت سـال تـمـام سـلولهـاى بـدن انـسـان عـوض مـى شـونـد و سـلول هـاى تـازه اى جـايـگـزيـن آنـهـا مـى گـردنـد.

بـنـابـرايـن ، هـر انـسـانـى پـس از هـشـت سـال اندام جديدى دارد واين تغيير و دگرگونى آنچنان آرام و تدريجى صورت مى پذيرد كه هيچ كس اين دگرگونى را احساس نمى كند.

ايـنـك اين سؤ ال مطرح مى شود كه كداميك از اين بدنها در رستاخيز انسان وجهان برانگيخته مى شـونـد؟

زنـده شـدن هـمـه بـدنـهـاكـه امرى نشدنى است واگر يكى از آنها زنده مى شود، كدامين آنهاخواهد بود؟

هر بدنى براى خود پرونده اى دارد و خوبى ها يا بديهايى از آن سرزده است . پس چگونه همه پاداش ها يا كيفرها را يك بدن تحمل مى كند؟

در پـاسـخ مى گوييم : در كنار آن همه تغيير و دگرگونى كه در بعد مادى واندام آدمى رخ مى دهـد، انـسـان داراى شـخـصـيـتـى ثـابـت اسـت كه از ويژگى هاى مادى پيراسته است . محور كيفر وپـاداش در ايـن جـهـان يـاجـهـان ديـگـر هـمـيـن روح انـسـان اسـت كـه دگـرگـونـى وتـحـول در آن راه نـدارد. اگـر كـسـى جـنـايـتـى را مـرتـكـب شـد و پـس از ده سـال بـه چـنـگـال عـدالت گـرفتار آمد، نمى تواند ادعا كند كه او مرتكب جنايت نشده است و كس ديگرى يا دست و پيكر ديگرى بوده است بنابراين محور كيفر وپاداش انسان روح اوست و مركز شـادى هـا و رنجها، خوشى ها وناراحتى ها روح است و اگر بدنى را كيفر يا پاداش مى دهند به خاطر روحى است كه به آن تعلق گرفته است :

((كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ))(205)

هرگاه پوست هايشان (دراثر آتش دوزخ ) پخته شود؛ به عوض آن پوست هاى ديگرى بر آنان مى پوشانيم تا عذاب را بچشند.

در ايـن آيـه چـشـيـدن عـذاب بـه خـود انـسـانـها نسبت داده شده واز آن استفاده مى شود كه تغيير و تـبـدل پـوسـت در چـشـيدن عذاب نقشى ندارد. يعنى اين خود انسانها هستند كه عذاب را مى چشند و گـوشـت و پـوسـت تـنـهـا وسـيـله اى براى درك عذاب است و از آن جهت كه يك رشته از پاداش ها وكـيـفـرهـا بـدون آراسـتـن روح بـه بـدن امكان پذير نيست ، لازم است كه روح از طريق بدن به بـرخى از پاداش ها و كيفر ها برسد. بنابراين ، بدن جنبه وسيله اى دارد واز اين جهت همين مقدار كه روح به بدنى تعلق گيرد، كافى است .

تفاوت دنياو آخرت

بـا مـطـالب گـذشـتـه ، بـه دست آمد كه براى تحقق عالم آخرت ، نظام عالم دنيا دگرگون مى شـود. حـال بـحـث ايـن اسـت كه آيا همين قانونها ونظامهايى كه بر جهان طبيعت حاكم است درجهان آخـرت نـيـز جـريـان دارد، يـا آن كه قوانين و نظامات آن جهان به كلى با آنچه براين جهان مى گذرد تفاوت دارد؟ چه تفاوتها وشباهت هايى ميان اين دو نظام وجود دارد؟

/ 94