ايمان ، مسؤ وليت ساز و اميدآفرين - مبانی اندیشه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی اندیشه اسلامی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى مردم ، شماييد كه به خدا نيازمنديد و تنها خدا بى نياز ستوده شده است .

كليساى كاتوليك سخن از ((تولد)) و فرزند داشتن خدا به ميان مى آورد:

((... مـا ايـمـان داريـم بـه خداى واحد پدر، قادر مطلق ، خالق همه چيزهاى مرئى و نامرئى و به خـداونـد واحد عيسى پسر خدا، مولود از پدر، يگانه مولودى كه از ذات پدر است ... او به خاطر مـا آدمـيـان و بـراى نـجـات مـا نـزول كـرد و مـجـسـم شـد، انسان گرديد و زحمت كشيد و روز سوم برخاست و به آسمان صعود كرد....))(41)

در سـراسـر انـجيل درباره خداوند تعبيراتى به كار رفته است كه با همه تلاشها هيچ گونه توجيهى نمى پذيرد. در آيين برهمايى هند نيز پيدايش جهان از مبداء هستى صورت تولد و جدا شـدن مـخلوق از پيكر خالق را دارد چنانچه تار تن ، تارِ خود را دراز مى كند يا فرو مى كشد و گياهان بر زمين مى رويند و موهاى سر و تن شخص زنده مى رويد همچنان همه موجودات اين جهان از موجود بى پايان ، نشاءت مى گيرد.(42)

حـالا بـه نـداى قـرآن تـوجـه كـنـيـد تـا بـه خداشناسى ناب و يكتاپرستى عالى اسلامى پى ببريد:

((بـِسـْمِاللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمَْ قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌَ اَللّهُ الصَّمَدَُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدَْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا اَحَدٌ))(43)

بـگـو او خـداى يكتاست ، خداى بى نياز، نه (فرزندى ) زاييده و نه (خود از كسى ) زاييده شده است و نه كسى همتاى اوست .

ايمان ، مسؤ وليت ساز و اميدآفرين

يـكـى از ويـژگـيـهـاى جهان بينىِ ايده آل اين بود كه به انسان آرمان و اميد داده و به زندگيش روشنى و نشاط بخشد. در اين درس به توضيح اين مطلب مى پردازيم كه تنها در پرتو جهان بـيـنـى الهـى و فـقـط در سـايـه ايـمـان به خداست كه انسان مى تواند اميدوار و پرتلاش به زندگى با نشاط خويش ادامه دهد.

در جستجوى آرامش

يـكـى از ويـژگـيـهاى خواسته هاى انسان اين است كه محدود به مرز و منتهى به كرانه اى نمى شـود.

گـرايـشـات انـسان در هيچ افقى به پايان نمى رسد، در قلمرو قدرت و شهرت به هيچ مرتبه اى قناعت نمى كند و در زمينه ثروت و شهوت به مرز و حدى كفايت نخواهد كرد $ .

از طـرفـى دنـيـا و دارايـيهاى جهان مادى از هر جهت محدود و اندكند و در همين اندك نيز همه انسانها سـهـم و نـصـيـب دارنـد. انـسـان آكـنـده از نـيـاز و سرشار از گرايشات نامحدود، در پى ارضا و برآوردن خواستهايش ، به تلاش و تكاپو مى افتد و شبانه روز به كار مى پردازد، اما هرچه مـى يـابد او را قانع نمى كند. اگر قدرت فرعون را به دستش دهند و ثروت قارون را در كفش نـهـنـد، شـعـله هـاى افـزون خـواهـيش فروكش نخواهد كرد و به همين جهت با دلى نگران و خاطرى پـريـشـان بـه دستاوردهاى محدود و فناپذيرش نگريسته و اين نگرانى جانش را بى تاب مى سازد و فرآيند تلاش و تكاپو و زندگيش ، دلهره و اضطراب مى گردد.

آنـگـاه آرام مـى گـيـرد كـه بـه خـداى جـهـان آفـريـن ، داراى هـمـه صـفـات كمال ، قادر مطلق ، دانا به هرچيز و زمامدار همه چيز ارتباط برقرار كند و خواسته هاى بيكران خـود را دراو بـيـابـد. در پـيـونـد با كمال مطلق است كه انسان آرامش واقعى يافته و از دلهره و اضطراب رهايى مى يابد:

((اَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ))(44)

آگاه باشيد به ياد خداست كه دلها آرامش مى يابد.

در كام گردابها

كـسـى كـه قـلبـش بـه نـور ايـمـان روشـنـى يافته است ، در هجوم ناراحتيها و در كام گردابها دل بـه خـدا داده و به او اميدوار است . جهان را ميدان آزمايش مى داند و خويشتن را در معرض امتحان مى بيند.

دنيا را چراگاه و خوابگاه نمى داند كه وقت از دست رفتن اسباب راحت ، دنيا بر سرش خـراب شود و زندگى بر او سياه گردد. اگر بالاترين مقامها را عهده دار شود آن را تكليف مى دانـد و مـغـرور نـمـى شـود و اگـر سـخـت تـريـن مصايب و دشواريها برايش پيش آيد، صابر و بـردبار در كوره سختيها آبديده مى شود. ولى انسان مادى نگر كه مقصدش عالم خاكى است با رسيدن به مقامى مى خواهد بال و پر درآورد و همين كه مقامش

/ 94